تحدید هنر، تهدید هنرمند
محمد خزاعی، رئیس سازمان سینمایی وزارت ارشاد معتقد است پروژه تحریم جشنواره فجر شکست خورده است.
چندماه بعد از آنکه برخی هنرمندان سینما بدنبال درگذشت مهسا امینی واکنش نشان دادند و مسئولان سینمایی کشور از برخورد با آمها سخن گفتند حالا رئیس سازمان سینمایی از شرایط بازگشت هنرمندان به عرصه فعالیت میگوید.
خزاعی میگوید:« همه خانواده سینمای ایران با هر انگیزه و گرایشهای سیاسی باید در این خانواده جمع شوند مگر اینکه خودشان این را نخواهند. آنها مختارند و زوری بالای سر آنها نیست هرکس که شرایط سینمای جمهوری اسلامی ایران را بپذیرد و زیر پرچم سینمای ایران فعالیت کند امکان کار دارد. قواعد سینمای ایران نیز کاملاً شفاف و معلوم است.»
این ادبیات هر چند اگر توسط رسانه ها و جریانات سیاسی و فرهنگی بیان شود در ذیل آزادی بیان قابل پذیرش است از سوی یک مقام فرهنگی مقبول نیست. مسئول فرهنگی نه پلیس است نه دادستان. اتفاقا او باید به عنوان پشتیبان صنفی که سمتش را به خاطر اعضای آن کسب کرده پدرانه بالای سر اهالی سینما بایستد و ضمن تذکر مشفقانه برای رعایت مقررات،چاقوی عوامل بیرونی علیه آنها را کند سازد و از برخورد با آنها ممانعت به عمل آورد.
سخن بر سر حمایت از افراد متخلف احتمالی نیست؛ سخن در این است که مسئولان سینمایی کشور می توانستند با تدابیر بسیار ساده از فروغلتیدن بازیگران و دیگر دست اندرکاران این صنف به سمت رفتارهای تند پیشگیری کنند؛ اما نه تنها چنین نکردند بلکه با برخوردهای قهری خود زمینه را برای تجری افراد بیشتر هم فراهم کردند.
فرایند تحریم جشنواره فقط توسط بازیگرانی که به زعم معاونت سینمایی وزیارت ارشاد کشف حجاب کرده بودند صورت نگرفت. همچنین علاوه بر جوانها برخی پیشکسوتها و قدیمی تر ها هم به انها پیوستند و نتیجه آن شد که با وجود شعارهای پرطمطراق مجریان جشنواره، هم سالنها خلوت تر از دوره های قبل بود، هم کنفرانسهای خبری کم رونق تر بود، هم بازار نقد فیلم یخ تر از پیش. حتی آمارهای رسمی که عدد و رقم ها را بیش از گذشته نشان می داد، جدی گرفته نشد و چندان نتوانست به بازارگرمی تبدیل شود.
رئیس سازمان سینمایی هر چند دیر هنگام اما در یک عقب نشینی ملموس گفته است: در سینما، مخالف، دگراندیش، روشنفکر لیبرال و آدمهایی با سلایق مختلف داریم؛ حتی برخی ممکن است چندان هم پایبند به آرمانهای انقلاب نباشند، ولی در چارچوب قانون خلق اثر کنند و نگران تمامیت ارضی، عزت ملی و پرچم این سرزمین باشند. ممکن است مسائلی پیش بیاید و بهویژه در فضای مجازی موجی شکل بگیرد، اما خوشبختانه نسلی از فیلمسازان، جوانان علاقهمند و بخش بزرگی از جامعه و مردم که مخاطب این جشنوارهها هستند، همواره همراهند و همچنان علاقهمند بهدنبال کردن این رویدادها....دلخوریها و انتقادهایی وجود دارد، همه ما به آن واقفیم، اما قاعده بازی این است که جشنوارهها برگزار شوند... سازمان سینمایی متعلق به همه سینماگران است؛ این را بارها گفتهام؛ من از بدنه سینما هستم، دغدغه معیشت همکارانم و خانواده بزرگ سینما را دارم، شنونده انتقادها و گلایههایشانم و در دیدارهای مختلف با سینماگران مختلف کوشیدهام شنوا و برطرفکننده مسائل باشم. سینمای ما به هوای تازه نیاز دارد؛ با تکیه بر تجربه گذشتگان و با استفاده از پیشکسوتان و نسل قدیم در کنار ورود نسلهای جدیدتر. ما چه بخواهیم چه نخواهیم، جریان حضور پرشور جوانان و استعدادهای جدید در سینما را نمیتوانیم نادیده بگیریم و انکار کنیم؛ نسلهای جوان، باانگیزه و خلاق. نمیشود مسیر کشف استعداد را بست؛ باید به این جوانان میدان داد.
این حرفها البته اگر بتواند تلخی هایی را که پیش از این بر زبان جاری شده بزداید، برگ برنده ای برای وزارت ارشاد است و اگر بر جان اهل هنر سینما ننشیند، هیچ اتفاق مثبتی را رقم نمی زند. آنچه پررنگ خواهد ماند تحدید هنر است و تهدید هنرمند.
ارسال نظر