چرا ما جذب افراد مشکلساز میشویم؟
یک ضربالمثل قدیمی هست که میگوید: «عشق کور است.» روانشناسان هم معتقدند که ما واقعاً در مورد کسی که عاشق او میشویم، حق انتخاب چندانی نداریم.
برخی به عشق در نگاه اول معتقدند، برخی دیگر نیز نظریههای عاشقانهی خود را دارند. با این حال، وقتی که ما عاشق شخصی ناسازگار و مشکلساز میشویم، گاهی اوقات نمیتوانیم زیرساختهای روانی این انتخاب را به درستی تشخیص بدهیم.
در واقع وقتی که عاشق میشویم، این احساس را به زور به خودمان تحمیل نمیکنیم، بلکه این اتفاق خود به خود رخ میدهد. اما سؤال مهم این است که این اتفاق چگونه رخ میدهد؟
احساس ما به کسانی که دوستشان داریم و جذبشان میشویم از جایی نشأت میگیرد که معمولاً توجهی به آن نداریم، زیرا حس میکنیم دیگر اهمیتی در زندگی ما ندارد، اما حقیقت این است برخی تجربیات و اتفاقات در زندگی انسان از نظر روانی اهمیت زیادی دارند.
معیار انتخاب ما در مورد افرادی که دوستشان داریم و احساس میکنیم جذب آنها میشویم، ریشه در دوران کودکی ما دارد.
تجربیات ما در دوران کودکی، ما را به سمت افرادی سوق میدهد که ویژگیهای رفتاری خاصی دارند. ما در تمام طول حیات خود به دنبال کسانی هستیم که احساس عشقی را که در کودکی خود تجربه کردهایم، برایمان بازسازی میکنند و به ما کمک میکنند تا آن تجربیات عاطفی را دوباره احساس کنیم. اما مسئلهی مهم این است که عشقی که اکثر ما برای اولین بار در دوران کودکی خود تجربه کردیم، به احتمال زیاد با مهربانی و محبت همراه نبوده است.
با توجه به این واقعیت روانشناختی، برخی از ما در بزرگسالی خود را در معرض روابطی قرار میدهیم که با جنبههای دردناکی همراه است.
در حقیقت تجربه کردن خشونت خانگی، کودکآزاری، افسردگی والدین، عدم دریافت محبت کافی از سوی والدین، از دست دادن والدین در سنین کم و تجربیات دردناک دیگر باعث میشود وقتی که به بزرگسالی میرسیم، دنیا را به شکل متفاوتی ببینیم.
ارسال نظر