چرا چین توانست در توافق ایران و عربستان نقش اول را بازی کند؟
توافق ایران و عربستان بدون نقشیابی قدرتهای بزرگ و نهادهای بینالمللی قابل تصور نیست.
نقش و الگوی رفتاری چین در سیاست بینالملل ماهیت آرام، مرحلهای، سازنده و معطوف به کنش سازنده و تدریجی در نظام جهانی بوده است. الگوی توسعه اقتصادی و کنش رفتاری چین همواره بهعنوان یکی از نمونههای رفتار سازنده برای کشورهای منطقهای مورد توجه قرار میگیرد.
چین توانست قالبهای ایدئولوژیک و انگیزشهای راهبردی خود را با شکلبندیهای ساختاری اقتصاد جهانی پیوند دهد. چین در دو دوران تاریخی انگارههای متفاوتی برای نقشیابی در سیاست، اقتصاد و نظم جهانی ایفا کرد.
در مرحله آغازین نشانههایی از تلاش انقلابی معطوف به مقابله با نظم اقتصادجهانی بهوجود آمده بود. در مرحله دوم کنش انقلابی ماهیت سازنده و اثرگذار در اقتصاد جهانی و منطقهای داشته است. الگوی چین برای بسیاری از کشورهای انقلابی از این جهت اهمیت دارد که قالبهای نقشیابی منطقهای بر اساس الگوی کنش سازنده و همکاریجویانه را منعکس میسازد.
نقش چین در روند بازیابی سازوکارهای کنش همکاریجویانه ایران و عربستان بسیار تعیینکننده بوده است. چین در شرایطی توانست نقش میانجی در اقتصاد و سیاست منطقهای را ایفا کند که تولید ناخالص داخلی خود را به میزان قابل توجهی ارتقا دهد و بهعنوان یک بازیگر جهانی با جهتگیری امنیت منطقهای در آسیای جنوب غربی ایفای نقش کند.
هر بازیگری که از قدرت سیاسی، اقتصادی و ساختاری برخوردار شود، طبعا قادر خواهد بود زمینه لازم برای اثربخشی در محیط منطقهای را فراهم سازد. بازسازی روابط ایران و عربستان در این شرایط، در قالب و فضای ساختاری معنا پیدا میکند. نقش چین بهعنوان بازیگر میانجی به این دلیل اهمیت دارد که موقعیت کنش اقتصادی چین در آینده جنوب غربی آسیا تعیینکننده و اثربخش خواهد بود. الگوی رفتاری چین ماهیت اقتصادی و تکنولوژیک دارد. طبعا قراردادهای اقتصادی چین با ایران و عربستان نقش بسزایی در شکلگیری فضای ارتباطی جدید ایفا کرده است. بازیگر میانجی باید از نقش سازنده، حمایتی و کنترلی در الگوی کنش بازیگران رقیب برخوردار باشد.
متن کامل اینجا
ارسال نظر