سرنوشت 15عضو شورای انقلاب چه شد؟/ تنها بازمانده آن جمع کیست؟
شورای انقلاب که توسط امام خمینی در ماههای قبل از انقلاب تشکیل شد با پیروزی انقلاب اسلامی نقش اول تصمیم گیری در کشور را داشت و یکی از کارکردهایش قانونگذاری بود هرچند که بعد از کناره گیری دولت بازرگان مدتی در نقش دولت نیز ظاهر شد.
شمار اعضای اصلی این شورا 15 تن بوده است: 8 روحانی و 7 غیر روحانی. جزاین 15 تَن چهرههایی چون احمد صدر حاج سید جوادی، ابراهیم یزدی و میرحسین موسوی نیز مدت کوتاهی عضو شورای انقلاب بودهاند.
در این نوشته به 15 عضو دائم پرداخته شده است.
1. آیتالله سید محمود طالقانی از روحانیون روشنفکر نزدیک به نهضت آزادی بود و در بین تحصیلکرده های مسلمان قبل از انقلاب ذی نفوذ به شمار می رفت. درسهای تفسیر او در مسجد هدایت تهران طرفداران زیادی داشت و جوانهای فراوانی این مسجد را پایگاه مبارزه با رژیم پهلوی ساخته بودند.
مرحوم طالقانی که با مصدق همراه بود و با آیت الله کاشانی زاویه داشت و جریان نواب صفوی را نمی پسندید چندبار توسط رژیم پهلوی دستگیر شد و در آبان 1357 با اوج گیری نهضت همراه آیتالله حسینعلی منتظری از زندان آزاد شده بود.
طالقانی عضو و به روایتی رئیس شورای انقلاب بود، هر چند در بیشتر جلسات آن شرکت نمیکرد کمااینکه در جلسات آن نیز غالبا غیبت داشت . با اینحال او در مسند اولین امام جمعه تهران چندخطبه ایراد کرد اما در شهریور 1358 از دنیا رفت.
2. آیت الله سید علی خامنهای از جوانترین اعضای شورا بود (در آن زمان 40 ساله). ایشان از مشهد به تهران آمد و در کانون این شورا قرار گرفت. عضویت موسس در حزب جمهوری اسلامی ، معاونت وزارت دفاع، نماینده امام در شورای عالی دفاع، امام جمعه تهران، نماینده تهران در اولین دوره مجلس، دبیر کل حزب جمهوری اسلامی، رییس جمهوری (1360 تا 1368) و نماینده مجلس خبرگان رهبری از مسوولیت های ایشان قبل از تصدی عالی ترین مقام در جمهوری اسلامی (رهبری) در پی ارتحال رهبر فقید انقلاب به حساب می آید. هیچ یک از دیگر اعضای شورای انقلاب تا این اندازه در ساختار سیاسی تا عالی ترین مرتبۀ حکومتی ارتقا نیافت.
3. آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی ابتدا معاون و سپس وزیر کشور شد و بعد از راه یابی به دوره اول مجلس به ریاست مجلس شورای اسلامی رسید. در دوران جنگ جانشین فرمانده کل قوا بود. از سال 68 تا 76 رییس جمهور و پس از آن تا هنگام درگذشت در 19 دی 1395 رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام بود.
4. آیت الله سید محمد حسینی بهشتی نماینده تهران و سپس نایب رییس مجلس خبرگان قانون اساسی شد و بالاترین نقش را در تدوین قانون اساسی ایفا کرد. دبیر کل حزب تازه تاسیس حزب جمهوری اسلامی هم بود و پس از مخالفت امام با کاندیداتوری روحانیون برای ریاست جمهوری این امکان را از دست داد. اما در پایان سال 58 رییس دیوان عالی کشور شد که در آن زمان عالیترین مقام قضایی به حساب میآمد. این چهرۀ بسیار موثر و نظریهپرداز در واقعه تروریستی هفتم تیر 1360 به همراه دهها نفر از همفکران خود به شهادت رسید.
5. حجت الاسلام محمد جواد باهنر مدتی معاونت وزارت آموزش و پرورش را بر عهده گرفت و در انتخابات مجلس اول از تهران انتخاب شد. بعدتر در دولت شهید رجایی وزیر آموزش وپرورش شد. او از جانب امام به عضویت ستاد انقلاب فرهنگی درآمد. پیش از آن هم نماینده رهبر انقلاب در نهضت سواد آموزی بود. با شهادت دکتر بهشتی، شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی او را به عنوان دبیرکل حزب برگزید و کوتاه زمانی پس از آن و با انتخاب محمد علی رجایی به ریاست جمهوری، نخستوزیر شد و با همین عنوان و در کنار رییس جمهور رجایی در واقعه 8 شهریور 1360 در 48 سالگی به شهادت رسید.
6. آیتالله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی در مجلس خبرگان قانون اساسی عضویت داشت و همراه شهید بهشتی منصب عالی قضایی گرفت و دادستان کل کشور شد. او پس از هفتم تیر 60 تا رحلت امام و بازنگری در قانون اساسی و ایجاد عنوان تازه رییس قوه قضاییه در ساختار سیاسی، رییس دیوان عالی کشور و عملا عالیترین مقام قضایی (بدون احتساب دادستانی انقلاب) بود.
پس از درگذشت امام خمینی و در بازنگری قانون اساسی قوۀ قضاییه از ادارۀ شورایی به ریاست فردی تغییر یافت و موسوی اردبیلی هم از سمتهای سیاسی و بعدتر از امامت جمعه موقت تهران کنار رفت و در قم به عنوان مرجع تقلید خود را شناساند. کمتر از دو ماه قبل از درگذشت هاشمی رفسنجانی او از دنیا رفته بود.
7. آیتالله محمدرضا مهدوی کنی ؛ امام جماعت مسجد جلیلی در دهه 50 با پیروزی انقلاب مسوولیت کمیته های انقلاب را برعهده گرفت و در سال بعد وزیر کشور شد. در سال 1360 و پس از شهادت دکتر باهنر نخستوزیر شد وبا ثبت نام برای انتخابات ریاست جمهوری انتظار حمایت داشت اما حزب جمهوری اسلامی پشتیبانی نکرد چرا که او از ابتدا به عضویت حزب درنیامده بود و فعالان حزب ترجیح دادند حال که مانع کاندیداتوری روحانیون برداشته شده دبیر کل خود را به عنوان نامزد معرفی کنند.
مهدوی کنی از انتخابات کنار رفت و بعد تر از مناصب اجرایی نیز فاصله گرفت و بیشتر وقت و همت خود را صرف مدیریت جامعه الامام الصادق یا دانشگاه امام صادق کرد. ضمن این که در مقام دبیر کل جامعه روحانیت مبارز در صحنه سیاسی حضور فعال داشت و جریان موسوم به راست سنتی را هدایت میکرد. مهدوی کنی در هیچ انتخاباتی شرکت نمیکرد تا سرانجام در آخرین دوره مجلس خبرگان رهبری کاندیدا و سپس نماینده و رییس مجلس خبرگان رهبری شد. در مهر 1393 درگذشت.
8. آیت الله مرتضی مطهری با این که رییس شورای انقلاب بود اما زودتر از دیگران از گردونۀ شورای انقلاب خارج شد چرا که در 11 اردیبهشت 1358 به دست گروه فرقان ترور شد و به شهادت رسید. برای استاد مطهری گویاترین توصیف همان عنوان «ایدئولوگ جمهوری اسلامی» است. اگر این ترور رخ نداده بود، مطهری نقش های متعددی بر عهده میگرفت چرا که از اعتماد و حمایت کامل امام خمینی برخوردار بود.
سرنوشت 7 عضو غیر روحانی
9. ابوالحسن بنیصدر ؛ با درگذشت آیتالله طالقانی ، شورای انقلاب را مدتی عملا آیتالله بهشتی اداره میکرد اما با انتخاب ابوالحسن بنیصدر به عنوان اولین رییس جمهوری تاریخ ایران او رییس شورای انقلاب هم شد. دوران ریاست جمهوری بنیصدر اما نیمهتمام ماند چرا که 18 ماه بعد، مجلس شورای اسلامی طرح عدم کفایت سیاسی او را تصویب کرد و کنار گذاشته شد. هر چند رهبر فقید انقلاب به او این فرصت را دادند که به امور تحقیقی بپردازد که به منزله اعطای نوعی اماننامه برای ادامه حضور در کشور محسوب میشد اما با پیوستن مجاهدین خلق (منافقین) به او و وقایع خونبار 30 خرداد 1360، به مدت 43 روز زندگی مخفیانه داشت تا این که به همراه مسعود رجوی از ایران خارج شد .بنی صدر به عنوان یک چهره اپوزیسیون در خارج از کشور می زیست هرچند که پیوندش با منافقین قطع شد.بنی صدر 17مهر1400 در پاریس درگذشت.
10. حسن ابراهیم حبیبی ؛ او نیز همچون بنیصدر و روز 12 بهمن 1357 به ایران بازگشت. حبیبی در کمیته تدوین پیش نویس قانون اساسی نیز عضویت داشت و کاری را که خود به تنهایی آغاز کرده بود به همراه حقوقدانانی چون عبدالکریم لاهیجی، محمد جعفر جعفری لنگرودی، ناصر کاتوزیان و ناصر میناچی ادامه داد.
هر چند متن این پیشنویس در مجلس بررسی نهایی قانون اساسی دستخوش تغییرات اساسی شد اما حبیبی زبان به اعتراض نگشود و در مسیر انقلاب اسلامی ادامه داد. او در دولت شورای انقلاب عهدهدار وزارت علوم بود و در اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری در بهمن 58 کاندیدا شد ولی به رغم حمایت جامعه مدرسین حوزه علمیه قم توفیقی کسب نکرد. چرا که جامعه روحانیت مبارز از بنیصدر حمایت کرده بود و حزب جمهوری اسلامی در شوک حذف کاندیدای خود - جلالالدین فارسی به دلیل افغانتبار بودن - به سر میبرد هر چند روزنامه ارگان حزب عملا دکتر حبیبی را تبلیغ میکرد.
او کاندیدای اولین دوره مجلس شورای ملی جمهوری اسلامی (مجلس شورای اسلامی) شد واین بار با آرای بالا به مجلس راه یافت. با این که تصور میشد به نیروهای ملیمذهبی گرایش دارد اعلام کرد هیچ گاه عضو نهضت آزادی نبوده و اندکاندک به جناح خط امام نزدیک شد تا جایی که پس از اتمام نمایندگی با پیشنهاد آیتالله موسوی اردبیلی به عنوان وزیر دادگستری معرفی شد و به عضویت دولت میر حسین موسوی درآمد. دکتر حبیبی از جانب امام پیشتر به عضویت ستاد انقلاب فرهنگی درآمده بود و آخرین حکمی که از امام خمینی دریافت کرد نیز عضویت در شورای بازنگری قانون اساسی در سال 68 بود. مدتی نیز عضو حقوقدان شورای نگهبان بود.
او که در کسب عنوان اولین رییس جمهوری ایران ناکام مانده بود 10 سال پس از آن تکاپو، توانست عنوان اولین معاون اول رییس جمهوری ایران را به دست آورد. . حبیبی پس از آن با مسؤولیت هایی چون ریاست فرهنگستان زبان و ادب پارسی و بنیاد ایرانشناسی روزگار گذراند و از سیاست – دستکم در سطح علنی- فاصله گرفت.
سرانجام پس از طی یک دوره بیماری چند ساله در 12 بهمن 1391 درگذشت و در شبستان حرم امام خمینی به خاک سپرده شد.
11 . صادق قطبزاده نیز مانند بنیصدر و حبیبی همراه امام و 12 بهمن 1357 به ایران بازگشت و همچون آنان در انتخابات ریاست جمهوری نامزد شد. آرای او اما بسیار اندک بود و در ردیف آخر قرار گرفت. او در پی پیروزی انقلاب به ریاست سازمان رادیو تلویزیون(صدا و سیما )رسید وانتقادات بسیاری را برانگیخت . از روشنفکران تا دولت موقت همه از عملکرد او ناراضی بودند. در دولت شورای انقلاب، وزیر خارجه و جانشین بنیصدر و دکتر یزدی شد.
تا اتمام کار دولت شورای انقلاب و نخست وزیری شهید رجایی در مرداد 1359 وزیر خارجه بود. تنها دو سال بعد و در 21 مرداد 61 به اتهام مشارکت در کودتا و توطئه قتل امام در دادگاه ارتش به ریاست آیتالله محمد محمدی ری شهری محاکمه و به اعدام محکوم شد وحکم ، 35 روز بعد و در 25 شهریور 61 به اجرا درآمد.
12.علی اکبر معینفر ؛ زلزلهشناس برجسته ایرانی و کارشناس رسمی دادگستری به عنوان اولین وزیر نفت ایران شهرت دارد. چرا که پیش از انقلاب عنوان «وزیر نفت» وجود نداشت و در اجلاس اوپک وزیر دارایی شرکت میکرد و امور نفت را ابتدا شخص شاه و بعد رییس شرکت ملی نفت ایران اداره میکردند.
معینفر ابتدا رییس سازمان برنامه و بودجه شد و با کنار رفتن حسن نزیه قرار بود مدیر عامل شرکت ملی نفت ایران شود اما تشکیل وزارت نفت را به شورای انقلاب پیشنهاد داد و خود نخستین وزیر نفت ایران شد و در اجلاس اوپک در کاراکاس خوش درخشید و از عهدۀ چالش با احمد زکی یمانی وزیر نفت عربستان سعودی برآمد .
سعودیها همواره خواستار افزایش تولید بی توجه به قیمت بودهاند حال آن که ایران از زمان شاه خواستار افزایش قیمت بوده است.
معینفر نماینده اولین دوره مجلس شورای اسلامی هم شد و مشهور ترین خاطرۀ مربوط به او درگیری فیزیکی یکی از نمایندگان وقت با او حین نطق قبل از دستور است .
معین فر که عضو انجمن اسلامی مهندسین و از وفاداران به مهندس مهدی بازرگان به حساب میآمد و بر خلاف تصور عضو نهضت آزادی نبود، در دی ماه 96 درگذشت.
13. عزتالله سحابی ؛ پس از یک دورۀ طولانی زندان در شهریور 1357 آزاد شد. فرزند دکتر یدالله سحابی و همسر خواهر زاده مهندس مهدی بازرگان چهره شناخته شدهای بود که در نگاه اقتصادی با افکار پدر و بازرگان اختلاف داشت و به همین خاطر در تیرماه 1358 از نهضت آزادی کناره گرفت.
سحابی در دولت موقت رییس سازمان برنامه و بودجه شد و مانند همفکران خود به عضویت مجلس اول درآمد و باز مانند آنان پس از آن در بیرون از ساختار رسمی سیاسی به صف منتقدان پیوست.
با این تفاوت که او از پاسخ به درخواست مشاوره نخستوزیر وقت طفره نمی رفت . او مشی اقتصادی میر حسین موسوی در باور به دخالت دولت در امور بازار را به سبب التزام دولت به تأمین حداقلهای مورد نیاز میپسندید. شگفت این که سحابی به لیبرال شهرت داشت حال آن که در واقع در اقتصاد سوسیالیست بود و با دولت موسوی مشکلی نداشت.
او در دهه 70 با انتشار مجله «ایران فردا» در صحنۀ سیاسی ایران نقش آفرینی کرد و به رغم چند بار بازداشت بر اصلاح درون ساختاری تاکید میورزید تا جایی که انتقادات و اختلافات قبلی با هاشمی رفسنجانی را فروگذاشت و در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری در سال 84 از او حمایت کرد. هر چند ستاد انتخاباتی هاشمی برای رساندن این صدا به جامعه نکوشید.عزت الله سحابی سرنجام در دهم خرداد 1390 درگذشت.
14.مهدی بازرگان : استاد و ریس دانشکدۀ فنی دانشگاه تهران و رییس هیأت خلعید از شرکت نفت ایران و انگلستان در دوران نهضت ملی شدن صنعت نفت به رهبری دکتر محمد مصدق با حکم امام خمینی نخست وزیر و مأمور تشکیل دولت موقت و انتقال قدرت از حکومت سلطنتی به جمهوری اسلامی شد.
بعد از استعفا از نخست وزیری نماینده مجلس شد در حالی که میتوانست پیش از آن کاندیدای ریاست جمهوری شود و نشد. از سال 1360 در موضع منتقد حاکمیت قرار گرفت اما در ایران ماند و در سال های جنگ نیز تنها صدای مخالف ادامه جنگ بود که تحمل میشد و خصوصا پس از قبول قطعنامۀ 598 خواستار پذیرش آن بود. اتفاقی که یک سال با آن مخالفت میشد و سرانجام پذیرفته شد.
بازرگان در 30 دی 1373 در سوییس درگذشت. او روزهای آخر و برای درمان به این سفر رفته بود.
15. دکتر عباس شیبانی : پزشک انقلابی که سالها در زندانهای شاه به سر برد (گویا به این خاطر که حاضر نشده بود درخواست عفو کند). او پس از انقلاب در دولت شورای انقلاب در انتخابی شگفتآور وزیر کشاورزی شد. حوزهای که هیچ تخصصی در آن نداشت.
شیبانی سالهای بعد را در مجلس به سر کرد . او نیز مانند حبیبی از سابقه و صبغه خود در نهضت آزادی فاصله گرفت و به جناح خط امام نزدیک شد. دغدغه اصلی او در ادوار مختلف مجلس اما مقابله با اسراف بود و به همین دلیل صدای اعتراض او هنگامی شنیده میشد که در مخالفت با برخی هزینه ها سخن میگفت.
با این که تصور میشد نقش آفرینی سیاسی او خاتمه یافته و بازنشسته میشود در سال 81 با شورای دوم شهر و با ظهور آبادگران و سرلیستی آنان به صحنه بازگشت و خواسته یا ناخواسته در تغییر سپهر سیاسی که با انتخاب محمود احمدینژاد به شهرداری تهران آغاز شد نقش ایفا کرد. دکتر شیبانی مجموعا 3دوره (14سال) عضو شورای شهر تهران بود و سرانجام در اول دی 1401 درگذشت.
ارسال نظر