|
| کد مطلب: ۱۰۳۷۲۰
لینک کوتاه کپی شد

روزه و عید فطر از منظر عارفان و فیلسوفان

یکی از مصادیق تقوی روزه گرفتن است که فرمود:ان تصوموا خیر لکم ان کنتم تعلمون( بقره ۱۸۴)

روزه و عید فطر از منظر عارفان  و فیلسوفان
منبع: کانال تلگرام | نویسنده: حمزه کرمی |

اهل معنا روزه رابردونوع دانسته اند

روزه تن وروزه دل.

روزه تن همان روزه عموم است وامساک از نخوردن ونیاشامیدن و.....اماروزه  دل آن است که انسان در هیچ شرائطی وسوسه ارتکاب گناه را نداشته باشدوعید فطر چنانکه خواهد آمدبرای چنین فردی متفاوت خواهد بود.

روزه ی عارف وسیله ای است تا او جز خدا را نبیند ودر عید فطر به وصال معبود برسد ودر آن عید خداوند را درکنار خودحس کندوبه فیوضات قدسی نائل آید .آنچنانکه حافظ فرمود :

فیض روح القدس ار باز مدد فرماید

دیگران هم بکنند آنچه مسیحا میکرد

عارف با ریاضت نفس وروزه داری وامساک همه ی اعضا وجوارح وصیقل دادن روح به جایی میرسد که هم شان پیامبران شودودستیابی روح اوبه اسرار غیب واشراق یعنی تابیدن نورالهی برقلب او وبرافتادن پرده های حجاب از مقابل چشم او امکان پذیر میشودوشرط این عروج خروج انسان ازعالم ماده و طبیعت است  که حافظ فرمود:

توکه از سرای طبیعت نمی روی بیرون

کجا به کوی طریقت گذر توانی کرد؟

جمال یار ندارد پرده ولی

غبار ره بنشان تا نظر توانی کرد.

برای مشاهده انوار الهی ورسیدن به ساحت قدسی وتقرب به او بایستی سالک  غبارها را بزداید وازسرای طبیعت بیرون شده وبا صیقل یافتن قلب ودرک اشراق الهی از عالم ماده وغبار به عالم معنا سفرکند .

در اندیشه عرفا ،افطار وعید همه بهانه است .بقول فروغی بسطامی که میفرماید :

گر شبی در خانه جانان مهمانت کنند

گول نعمت را نخور،مشغول صاحب خانه باش

هدف عارف از روزه گرفتن ورمضان وصال یاراست به همین سبب درگیر مناسک وحواشی نمیشود،بلکه عروج وتعالی وتقرب به ساحت قدسی برایش مهمتر است بقول مولانا :

بهانه کرده ام نان را،ولی مست خبازم

نه بردینار میگردم که بردیدار میگردم .

علامه وعارف متاله سید حیدر آملی (۷۲۰_۷۷۸هجری قمری )در کتاب ارزشمند اسرارالشریعه می گوید :در روزه، عموم ازخوردن وآشامیدن وآمیزش پرهیز می کنند اما در روزه اهل طریقت ،چشم وگوش وزبان هم روزه می گیرند .

بفرموده سید حیدر آملی ،روزه در تفکر وخیال روزه ی اهل طریقت است ! که سالک میبایست بوسیله روزه وامساک وطهارت روح ودریافت اشراق وانوار الهی، از توانایی فکر وخیال خودبهره گرفته ،وزر و وبال و وزنه های اضافی بربال تفکر وخیال را از خویش دور ساخته و برای رسیدن به مقام قرب الهی ،حواس باطنی رابکار بندد.

روزه راهی است برای پرداختن به درون وانفسیت انسان وگرنه هدف روزه امساک از خورد وخوراکِ تنها نیست .

برای سالک الی الله روزه وسیله ای است تا انسان خودرا پیدا کند وافکار غیرضروری وبیهوده را از خویش دورنموده وبا فکرواندیشه وتخیّل خلاق بتواندبه درجات ومقامات معنوی دست یابد .

حافظ میفرماید رمضان یک مائده است که همه روزه داران گرد آن جمع هستند. اما گردش فلک این سفره را که هرسال سی روزدر رمضان گسترده میشودبا خود میبردورمضان تمام میشودوشوال می آید فلک در گردش است ودوار،وبا گردش خود ماههای سال را رقم میزند.

رمضان از منظر حافظ دارای ظاهری است که همان روزه ی سی روزه باشد وبوسیله فلک دوار به غارت سپرده میشوداما رمضان یک باطن واقعی داردکه مطمح نظرعرفا وسالکان است وآن معرفتی است که در رمضان برای سالک حاصل میشود.این معرفت را حافظ به قدح وشراب تشبیه کرده است کسیکه شراب میخورد در حالت مستی توجه اش به اطراف کم میشود. وقتی سالک مست معرفت است به اطراف وامور جزیی اعتنا نمی کند .

زمانی که انسان معرفت پیدا کرداز آنچه رنگ تعلق دارد بی نیازمیشود و"خود گمشده ی" انسان راپیدا مینماید وباز هم بحث انفسیت وخودشناسی نزد سالک  برجسته میگردد.رمضان ظاهرش همان روزه وعبادات است که دورفلک آنرا غارت میکند ولی باطن رمضان معرفت الهی است که سالک با دریافت آن از چشمه معرفت سیراب میشودزیرا معرفت قابل ستاندن وازبین بردن نیست.

بلکه دم به دم سالک رابه قرب الهی در طول سال وسالیان ارتقاءمیبخشد ودر سی روز رمضان خلاصه نمی شود. حافظ فرمود :

بیا که ترک فلک خوان روزه غارت کرد

هلال عید بدور قدح اشارت کرد

ثواب روزه وحج قبول آن کس برد

که خاک میکده عشق را زیارت کرد.

در اثر معرفت الهی ناشی از روزه ی باطنی  ،عشقی وجودسالک را فرامیگیرد که قابل خاموش شدن ویغما بردن نیست ‌.

برخلاف مردم که سالی یک عید فطر دارند سالک هردم عیددارد وفرمود :

"سالکان در دمی دوعید کنند "

سالک در هرنفسی دوعید داردزیرا هرلحظه اش بایک

" تجلی" تازه مواجه است پس هرلحظه و روزش عید باشد .

وقتی فیلسوف شهیر وشهید، سهروردی ،آن نادره ی دوران از سوی فقهای عصرش به اعدام محکوم شد از او خواستندکه بگوید  دوست داردچگونه به عمرش پایان داده شود؟

با طناب دار ،با گیوتین و......

او پاسخ داد:

دوست دارددر مکانی بدون آب وغذا محصور باشدتا از شدت جوع وتشنگی جان سپارد ‌!! زیرا درآن صورت سبکبال شده وروحش آماده پرواز می شود !!

وشهادت سهروردی بدین منوال انجام شد!

چه بسا روزه نزد عرفا چنین جایگاه وفلسفه ای دارد.سبک شدن روح برای معراج،

هم او در کتاب ‌"عوارف المعارف "در بیان فضیلت روزه ضمن اشاره به حدیث نورانی پیامبر اکرم ص که فرمود :

"الصوم نصف الصبر ،والصبر نصف الایمان " می فرماید هرعمل که بنی آدم کندبه رد مظالم برودمگر روزه که خدای تعالی فرمود:

" الصوم لی وانّا اُجزی به "

یعنی روزه از آن من است ومن خود پاداش روزه ام .

امام علی( ع ) سر سلسله عارفان در حکمت ۱۴۵۷ میفرماید : بسا روزه داری که بهره ای جز گرسنگی وتشنگی از روزه داری خود ندارد!!

وبسا شب زنده داری که از شب زنده داری اش چیزی جز رکوع وسجود وبی خوابی بدست نیاورد ،خوشا خواب زیرکان وافطارشان !

ابوطالب مکی از عرفای بزرگ میفرماید :خداوند تعالی فرموده است استعینوا بالصبر والصلاه  در تفاسیر آمده که صبر همان صوم است وپیامبر(ص)  ماه رمضان را

" شهر الصبر "ماه صبر نامید. او روزه را نزد عموم همان روزه قالب وتن نامد ولی روزه خاصان مومن را روزه دل نامید وآن صوم قلب است از همم دنیا وافکار دنیوی ،

 

پس روزه ی گوش وچشم وزبان ودست وپاست، روزه خاصان حفظ جوارح است همانطوری که حافظ فرماید :

پاسبان حرم دل شده ام شب همه شب  

تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم

وبقول امام محمد غزالی حقیقت روزه ترک شهوات است وبرای آن بایستی پاسبان دل وافکار خودشد .

عین القضات همدانی حقیقت روزه رادر خوردن طعام معنوی وشراب الهی جستجو میکند

از نظر مولانا گرسنگی عارفان باعث شکوفایی باطنی میگردد.

گر تواین انبان زنان خالی کنی

پر زگوهر های اجلالی کنی

و....

جنید گفت :صوم نصفی از طریقت است ودر رساله ی قُشیریه آمده است وقال الله تعالی :ولنبلونکم‌ بشئ من الخوف والجوع پس درآخر فرمود: وبشر الصابرین  وخداوندبه انها پاداش صبر دادوفرمود:‌

ویوءثرون علی انفسهم ولو کان بهم خصاصه .

علاالدوله سمنانی گوید :در روزه ،سالک باید از مناهی ومسکرات امساک نماید تا اهل "خصوص "گردد .

با آرزوی قبولی طاعات وعبادات

 

*دکترای فلسفه ی تطبیقی

ارسال نظر

پربازدیدترین