قتل در18سالگی،بازداشت در 50سالگی/ ماجرای عجیب پسری که پول پیرزن را پیدا نکرد، اما او را کشت
دزد نوجوانی که ۳۲ سال قبل در همسایگی شان دست به جنایت زده بود، در آستانه مجازات قصاص قرار گرفت.
رامین که زندگی مخفیانه در پیش گرفته و در این سال ها صاحب همسر و دو فرزند شده است، سرانجام دوم تیرماه سال ۹۶ مقابل آژانسی که در آن با ماشین کار می کرد، در شرق تهران ردیابی و بازداشت شد و به قتل اعتراف کرد.
جزئیات اعتراف
او در تشریح جزئیات ماجرا گفت: زمانی که ۱۸ ساله بودم، خانه مان در یاخچی آباد بود و پدرم وضع مالی خوبی نداشت. یک روز پدرم با من بحث کرد و مرا از خانه بیرون انداخت. من همان موقع به خانه خواهرم در عبدل آباد رفتم و چند روزی را آن جا ماندم. خواهرم می گفت پیرزن همسایه وضع مالی خوبی دارد. یک روز که مقابل در خانه خواهرم نشسته بودم، یک موتوری را دیدم که مقابل خانه پیرزن همسایه آمد و ۲۵۰هزار تومان پول به او داد. همان موقع پیرزن به داخل خانه رفت و دقایقی بعد همراه با بزش به داخل کوچه برگشت.او مقداری علف به بزش داد و به خانه برگشت.
او ادامه داد: من کنار دیوار نشسته بودم و نگاه می کردم. همان موقع فکر سرقت پول های پیرزن به سرم زد و تصمیم گرفتم وارد خانه او بشوم، دست و پایش را ببندم و پول هایش را بدزدم. به محض این که پیرزن به داخل حیاط خانه اش برگشت پشت سر او به داخل حیاط رفتم اما او مرا دید وشروع به فحاشی کرد.او مرا به بیرون از خانه هل داد که روی زمین افتادم. همان موقع چاقوی ۲۰ سانتی متری را دیدم که روی زمین افتاده بود. چاقو را برداشتم. پیرزن می خواست هر طور شده چاقو را از دستم بگیرد. تیغه چاقو در دستان او بود که چاقو را کشیدم و دستش برید.این متهم ادامه داد :پیرزن فریاد کشید و به سمت حمام خانه اش فرار کرد. من همان لحظه او را تعقیب کردم و مقابل در حمام چهار یا پنج ضربه به او زدم. من فکر نمی کردم اومرده باشد .دست اش را با پارچه ای به شیر آب حمام بستم و چاقو را شستم. من همه اتاق ها را گشتم تا شاید پول را پیدا کنم اما هیچ اثری از پول ها نبود. به خانه خواهرم برگشتم و تلفنی ماجرا را به مادرم گفتم. مادر و خواهرم را تهدید کردم در این باره به کسی حرفی نزنند.
رامین ادامه داد:من همان روز به خانه پدرم برگشتم. خواهرم می گفت، پسر پیرزن وقتی به خانه برگشته و به ماجرای قتل پی برده، پلیس را مطلع کرده است. من بعد از این ماجرا چند سال برای کار به شهرستان رفتم و وقتی فهمیدم آب ها از آسیاب افتاده و پلیس ردی از قاتل پیرزن پیدا نکرده است، به تهران برگشتم، ازدواج کردم و صاحب فرزند شدم ولی در این سال ها همیشه حرف های مادرم درگوشم بود که می گفت خون پاگیر است و بالاخره یک روز دستگیر می شوم. حالا بیش از ۳۰ سال از این ماجرا گذشته و من خیلی پشیمانم. من از روی بچگی دست به چنین اشتباهی زدم.
با این درخواست، قرار شد رامین محاکمه شود اما با مرگ یکی از اولیای دم، پرونده به دادسرا برگردانده شد تا بعد از انحصار وراثت و مشخص شدن درخواست اولیای دم جدید، رامین از خود دفاع کند.
ارسال نظر