روح صدام در کالبد پوتین رفته ؟/ شباهتهای رفتاری دو دیکتاتور
رفتار پوتین در جنگ اوکراین یادآور ویژگیهای صدام در تهاجم به ایران است.
اهمیت جنگ اوکراین برای جهان غرب در جغرافیای آن نهفته است. این جنگ در اروپا شروع شده و تنها فاصله کمی با ثروتمندترین و صلحجوترین کشورهای جهان دارد.
شاید این جنگ شبیه جنگهای اروپایی قبلی مانند جنگ زمستان که توسط اتحادیه جماهیر شوروی علیه فنلاند (تهاجم شوروی در ۳۰ نوامبر ۱۹۳۹ سه ماه پس از آغاز جنگ جهانی دوم آغاز شد و در۱۳ مارس ۱۹۴۰ با پیمان صلح مسکو پایان یافت) انجام شد، باشد، ولی جنگ ولادیمیر پوتین بیشتر شبیه به جنگی در بینالنهرین دور است.
هر مقایسهای ممکن است کش دادن موضوع باشد، زیرا تاریخ دقیقاً تکرار نمیشود، ولی تاکنون، برای کسی که بخشهای از شخصیت صدام حسین در جنگ ایران و عراق را مطالعه میکند این شباهتها اجتنابناپذیر است.
صدام حسین ظاهرا به دنبال جلوگیری از گسترش انقلاب اسلامی ایران به جامعه بزرگ شیعی کشورش بود و ابتدا بمباران فرودگاههای نظامی ایران را آغاز کرد و پس از آن در اواخر سپتامبر سال ۱۹۸۰ تانکهایی را برای جنگ راهی کشور همسایهاش ایران کرد. پوتین نیز مانند او تلاش میکند تا حمله خود به اوکراین را به عنوان یک اقدام پیشگیرانه به تصویر بکشد. از نظر او رژیم نئونازی اوکراین در حال تشکیل یک جبهه ضد روسی در مرزهای کشور روسیه با غرب بود.طارق عزیز - وزیر خارجه وقت عراق - ۱۱ روز قبل از تهاجم عراق به ایران گفت: ما نمیخواهیم ایران را نابود و اشغال کنیم. اظهارات رسمی روسیه دقیقا کلمه به کلمه با این بیانیه تا اکتبر ۲۰۲۲ مطابقت داشت و خود پوتین ادعا کرد که ما هرگز هدف خود را نابود کردن اوکراین قرار ندادهایم.
اهداف نظامی ارتش صدام در سال ۱۹۸۰ مانند پوتین در سال ۲۰۲۲ مبهم بود: ویژگیهایی که غرق در لفاظیهای ملیگرایانه است. در حالیکه پوتین خود را همطراز تزار پطر کبیر روسیه (مشهورترین تزار روسیه که توانست با اصلاحات و کشورگشایی روسیه را به یک ابرقدرت اروپایی تبدیل کند) میداند، خود را با او مقایسه میکند و مدعی است سرزمینهای تاریخی روسیه را به دست خواهد آورد. صدام نیز خود را یک سعد بن ابی وقاص دیگر میدانست. او یک فرمانده عرب بود که در سال ۶۳۶ ارتش بلندمرتبه ایران را شکست داده بود. او خود را با نبوکدنزر امپراطوری بابل که در سال ۵۸۷ میلادی قبل از میلاد مسیح اورشلیم را فتح کرد نیز مقایسه میکرد. صدام در سال ۱۹۸۰ مانند پوتین در فوریه ۲۰۲۲ شاهد پیروزی کشورش در یک جنگ رعدآسا در آغاز جنگ بود.
سعید ابوریش در کتاب «صدام حسین: سیاست انتقام» که در سال ۲۰۰۰ منتشر شد، نوشت که به هرحال صدام انتظار داشت جنگ تنها چند روز طول بکشد و با فروپاشی مقاومت ایران، جنگ از طریق میانجیگریها به پایان برسد.
نیروهای عراقی در امتداد یکه جبهه وسیع پیشروی کردند و در ابتدا قویتر به نظر میرسیدند ولی عراق نتوانست نیروی هوایی ارتش ایران شکست دهد و نابود کند. صدام نیز مانند پوتین در ۴۲ سال بعد، روحیه جنگندگی دشمن خود را دستکم گرفته بود. داوطلبان جوان ایرانی آموزش دیده با ارتش حرفهای او همخوانی داشتند.
افرایم کارش و ایناری راوتسی در سال ۱۹۹۱ درباره بیوگرافی سیاسی صدام حسین نوشتند نیروهای عراقی در مواضع تدافعی و شرایط سخت آب و هوایی و حملات نظامیان ایرانی گرفتار شدند و اراده خود را از دست دادند این از دست دادن اراده در گزارشات از مشکلات انضباطی، تعداد فزاینده فرارها و تعداد بالای اسیران جنگی و سلاحهای رهاشده منعکس میشد و ایران نهایت بهرهبرداری را از آن برد.
این بازخورد و رفتار به نظر آشنا میرسد زیرا گزارش های از روحیه ضعیف، اجتناب از انجام وظیفه و حتی شورش در میان نیروهای متجاوز روسی هم دیده شده است.
به گفته ابوریش یکی از دلایل شکست حمله رعد آسای عراق آن بود که صدام سعی میکرد که خودش جنگ و اهداف نظامی را رهبری کند. مانند دخالتهای تاکتیکی پوتین تا بهار سال ۲۰۲۲ که همان سختگیریهای صدام را یادآوری می کرد. نه صدام و نه پوتین هیچکدام در هیچ سطحی در ارتش خدمت نکردهاند.
در بهار سال ۱۹۸۱ نیروهای صدام دیگر پیشروی نکردند و در ماه می همان سال نیروهای ایرانی شهر مهم نمادین خرمشهر را که از نیروهای عراقی که تبلیغات عراقی آن را محمره نامیده بودند پس گرفتند. امروزه نیز در جنگ روسیه و اوکراین استفاده از نامهای مختلف برای شهرهای درگیر جنگ رواج دارد. این عقبنشینی صدام را مجبور کرد تا از ترس حمله متقابل مرزهایش با ایران را مستحکم و مینگذاری کند مانند آنچه روسیه امروز در مناطق بلگورود و کورسک به دنبال موفقیتهای نظامی اوکراین در پاییز گذشته انجام میدهد.
بر اساس نوشتههای کارش و راوتسی، بغداد در ۴۰ سال قبل مانند مسکوی کنونی، شباهتی به پایتختهای کشورهای در حال جنگ نداشت و تجارت رایج بود و تدابیر دفاعی و کمبود مشاهده نمیشد.
ارسال نظر