|
| کد مطلب: ۷۷۶۱۵
لینک کوتاه کپی شد

رضا رویگری: در مختارنامه بدل نداشتم/ خودم هم از “شب بیست و نهم” می‌ترسم!

رضا رویگری: در مختارنامه بدل نداشتم/ خودم هم از “شب بیست و نهم” می‌ترسم!

بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون اعتقاد دارد که باید قدر هنرمندان را دانست؛ کسانی که قرار است در آینده از بزرگان سینما شوند.

موزه سینمای ایران در ادامه انتشار سلسله نشست‌های تاریخ شفاهی خود به مناسبت زادروز «رضا رویگری» بازیگر پیشکسوت سینما،تئاتر و تلویزیون ایران بخش‌هایی از گفت‌وگوی تاریخ شفاهی این هنرمند، منتشر کرده است که در زیر می‌خوانید.

رضا رویگری با بیان اینکه زیر بازار امام زاده صالح تجریش به دنیا آمده است، گفت: زمانی‌که کودک بودم یک سینما به نام سینما بهار نزدیک خانه ما وجود داشت که در آن فیلم نمایش داده می‌شد و من هم دوست داشتم فیلم‌ها زود به زود عوض شود و بروم فیلم‌های بیشتری ببینم. برای خرید بلیت فیلم‌ها پول هم نداشتم ، زیر چادر خانم‌ها مخفی می‌شدم و یواشکی به داخل سالن سینما برای دیدن فیلم‌ها می‌رفتم.

وی ادامه داد: در خانواده ما هیچ کسی به سینما علاقه نداشت و تنها فردی که علاقمند به سینما و فیلم دیدن بود فقط من بودم. یادم می آید در کودکی پوست هندوانه را روی سرم می‌گذاشتم و دو تا پر داخلش می‌گذاشتم شبیه کلاه خود می‌شد و یک پیت حلبی و چوب برمی داشتم و با بچه‌ها رستم و سهراب را در کوچه بازی می‌کردیم و این تنها تفریحی بود که من را به سینما وصل می‌کرد.

وی با اشاره به اینکه علاقه‌اش به بازیگری از سینما بهار شروع شد، گفت: با دوستانم دم درب سینما بهار می‌رفتیم و به شوخی به آنها می‌گفتم یک روزی اسم من بالای درب این سینما می‌خورد. خنده دارهم بود چه کسی فکر می‌کرد رضا رویگری پسر حاج مجتبی رویگری مذهبی روزی بازیگر سینما شود.

رویگری با بیان اینکه اولین کارم به صورت حرفه‌ای «عبادتی بر زندگی نامه حسین بن منصور حلاج» بود، افزود: در کارگاه نمایش چند گروه بود که کار می‌کردیم گروه اسماعیل خلج به دلیل اینکه کارهای کوچه بازاری می‌نوشت اسم گروه‌مان «کوچه» بود و اسم گروه آربی آوانسیان بازیگران شهر بود. چند گروه بودیم و من در اکثر کارهای آقای خلج می‌خواندم و آوازخواندن جدّی من در همین کارها آغاز شد.

وی درباره تلاوت قرآن و خوانندگی خود توضیح داد: پدرم مذهبی بود و خیلی دلش می خواست من روحانی شوم . یادم می آید یک آقایی بنام سید فخرالدین طاهری در مسجد اعظم تجریش امام جماعت بود که با ما قرآن کار می‌کرد و من به دلیل اینکه صدایم خوب بود بیشتر با اذان من در محله مان، سحری و افطار می‌خوردند. در آن زمان پنج نفر بودیم که اذان می‌گفتیم و من به زیر شیروانی می‌رفتم و و اذان می‌خواندم.

برای «عقاب‌ها» 15 هزار تومان دستمزد گرفتم

رویگری خاطرنشان کرد: در روی صحنه بهترین دانشگاه ها را رفتم و هرچیزی که مردم از من می‌بینند همه را روی صحنه تئاتر آموختم. تئاتر زیاد کار کردم و زمانی‌که سرصحنه تئاتر بودم پیشنهاد کار سینمایی هم داشتم. قرار بود داریوش مهرجویی فیلمی بنام الموت بسازد و با بازیگران کارگاه نمایش که من هم جز آنها بودم کار کند اما ساخته نشد. مهرجویی همیشه تماشاگر تئاترهای ما بود.

وی افزود: زنده یاد ساموئل خاچیکیان من را در تلویزیون دیده بود و من را برای عقاب‌ها که داستان آن درباره جنگ ایران و عراق انتخاب کرد و در آن زمان دستمزدم برای آن فیلم 15 هزار تومان بود؛ دستمزدهایی که امروز گرفته می‌شود حتی در رویای ما هم نبود.

خودم هم «شب بیست و نهم » را می بینم می‌ترسم

وی درباره فیلم «شب بیست و نهم» نیز بیان داشت: الان هم که آن فیلم را می‌بینم خودم از بعضی سکانس‌ها می‌ترسم. یکی از مواردی که در حرفه بازیگری برای خودم هم جذاب است اینکه تقریباً همه ژانرها (وحشت، اجتماعی، تاریخی و … ) را بازی کرده‌ام.

رویگری درباره حضورش در فیلم «اجاره نشین‌ها» نیز گفت: وقتی داریوش مهرجویی پیشنهاد بازی در این فیلم را به من داد با کمال میل پذیرفتم زیرا همه علاقه‌مندند تا با چنین کارگردانی کار کنند. «اجاره‌نشین‌ها» فیلم طنز موقعیت بود. البته اگر از پشت صحنه هم فیلمبرداری می‌شد خوب بود زیرا لحظات بامزه و شادی به همراه داشت وجز فیلم‌هایی است که در پرونده کاری‌ام به آن افتخار می‌کنم.

او در ادامه درباره فیلم "اجاره‌نشین‌ها"، تأکید کرد: مهرجویی کارگردانی جهانی و خوب بود و شناخت بسیار خوبی از سینما داشت. اجاره نشین‌ها تنها فیلم کمدی موقعیت بود که در ایران ساخته شد. یادم می‌آید در سینما فرهنگ با مردم این فیلم را دیدم و برای صحنه‌های کمدی آنقدر خندیدم از پشت افتادم. داریوش مهرجویی اغلب تئاترها را می‌بیند و بیشتر از بازیگران تئاتر در کارهایش استفاده می‌کند البته سیروس الوند هم همینکار را انجام می‌دهد.

زنده‌یاد علی حاتمی و داوود میرباقری در نوشتن دیالگ ها فوق‌العاده‌اند

این بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون ادامه داد: برای انتخاب نقش‌ها دیالوگ برایم اهمیت زیادی دارد و من معتقدم بازیگر توسط دیالوگ می‌تواند به نقش مورد نظر خود برسد و خوب بدرخشد. زنده یاد علی حاتمی و داوود میرباقری در نوشتن دیالوگ‌ها فوق‌العاده‌اند. دیالوگی که از ایشان در فیلم مادر همیشه به یادم مانده است اینکه «ناله آب از ناهمواری زمین است».

وی در ادامه بیان داشت: باید به یاد داشته باشیم که اگر با یک بازیگر بزرگ کار کنیم خودمان هم به سطوح بالاتری می‌رسیم به عنوان مثال، در بازی پینگ‌پنگ وقتی یک ورزشکار نتواند جواب کات‌ها را بدهد طبیعتاً بازی خوب نمی‌شود در سینما هم به همین شکل است زمانی‌که یک بازیگر بزرگ روبروی ما باشد طوری بازی می‌کنیم که ما هم مجبور شویم خودمان را به آن سطح برسانیم و این برای یک بازیگر بسیار خوب است.

«بوتیک» بهترین فیلم سینمایی من است

رویگری همچنین افزود: از قدیم گفته‌اند که بازیگر دوبار می‌میرد یکبار زمانی‌که مثل همه آدم‌های دیگر می‌میرد و یک‌بار زمانیکه کار نمی‌کند زیرا عشق بازیگر کار و بازی است و زمانی‌که کار نکند دل‌شکسته می‌شود. مردم همیشه به من محبت داشتند و من هم از آنها تشکر می‌کنم ما مردم بسیار خوب و قدرشناسی داریم.

وی درباره بهترین نقش آفرینی‌های خود گفت: بهترین بازی من در فیلم «بوتیک» ساخته حمید نعمت‌الله بوده است و آن فیلم را خیلی دوست دارم اما مردم نقش کیان در مختارنامه را خیلی دوست داشتند و بازخوردهای خوبی برای این نقش گرفتم.

در مختارنامه بدل نداشتم و تمام سوارکاری‌ها را خودم انجام می‌دادم

رویگری خاطرنشان کرد: در مختارنامه بدل نداشتم و تمامی سوارکاری‌ها را خودم انجام دادم . کاری بود که شاید برای یک بازیگر سال‌ها باید کار کند تا چنین نقشی برای او نوشته شود اما این اتفاق خوب برای من افتاد. داوود میرباقری تأکید کرده بود نقش کیان فقط برای رضا رویگری است و دیگران را گریم نکنید و نیاورید برای این نقش. یکی از جذابیت‌های نقش من در مختار این بود که کاملاً ایرانی بود.

رویگری با اشاره به فعالیت‌های خود در حوزه موسیقی نیز گفت: سه آلبوم از عشق گفتن، غوغا و کازابلانکا را وارد بازار موسیقی کردم و بسیاری از آهنگ‌ها را خودم گفتم.

در حکومت نظامی «ایران ایران» را ضبط کردیم

وی درباره اجرای آهنگ «ایران ایران» نیز توضیح داد: زمستان 1357 بود آقای فریدون خوشنود به خانه من آمد و گفت یک آهنگ دارد و می‌خواهد من آن‌را بخوانم. صدایی جدید و ناشناخته می‌خواست و صدای من را از تئاتر شنیده بود. کار متفاوتی بود؛ در منزل‌شان ملودی را با پیانو زد و شعر آن هم درباره اتفاقات آن روزها بود. به استودیو رفتیم 26 دی 1357 می‌خواستیم ضبط کنیم؛ شب‌های حکومت نظامی بود در استودیویی در یک زیرزمین ضبط کردیم. برای بخش‌های الله الله چند دانشجو را آوردند و با من همراه شدند و در شرایط سختی ضبط کردیم.

رویگری ادامه داد: من معتقدم صدایی چیزی است که خداوند در هنجره هر آدمی می‌گذارد اما من برای بازیگری زحمت زیادی کشیدیم و به همین دلیل به بازیگری بیشترعلاقمند هستم و در این حوزه فعالیت بیشتری داشتم.

قدر هنرمندان را بدانیم

وی در پایان گفت: از من که گذشت اما قدرهنرمندانی که هستند را باید بیشتر بدانیم هنرمندانی که هستند و کسانی‌که قرار است در آینده از بزرگان سینما شوند.

ارسال نظر

پربازدیدترین