|
| کد مطلب: ۱۱۱۲۶۵
لینک کوتاه کپی شد

چرا این استاد مدتی به آسایشگاه رفت ؟

نوجوانی بود که در یکی از مدرسه‌های جنوب تهران با تئاتر آشنا شد؛ همان جایی که چنگیز جلیلوند با همراهی دیگر بچه‌های مدرسه تئاترهای دبیرستانی اجرا می‌کرد. شاید آن زمان کسی تصور نمی‌کرد بعدا یکی از همین بچه‌ها استاد بزرگ دوبله ایران بشود و دیگری هم یکی از استادان تاثیرگذار این رشته.

چرا این استاد مدتی به آسایشگاه رفت ؟
منبع: ایسنا |

احمد دامود، بازیگر، کارگردان، مترجم و استاد دانشگاه همان دانش‌آموزی است که بعدها کتاب‌هایش میان بازیگران و علاقه‌مندان هنرهای نمایشی دست به دست می‌شد تا جایی که کمتر کتابی به اندازه ترجمه او از کتاب استلا آدلر مورد توجه قرار گرفته است.

 نام احمد دامود با کتاب و دانشگاه گره خورده است. او جزو استادان تایرگذار تئاتر است که در دانشکده هنر و معماری شاگردانی چون حمید پورآذری، علی اصغر دشتی، افسانه ماهیان و ...  پرورده است.

از آنجاکه ماه اردیبهشت همواره یادآور جشنواره تئاتر دانشگاهی و نیز نمایشگاه کتاب بوده است، بر آن شدیم تا در این ماه زیبای بهاری یادی از این استاد کنیم که در واپسین روزهای سال گذشته از میان‌مان رفت و شلوغی‌های آخر سال اجازه نداد تا برنامه درخوری برایش برگزار شود.

احمد دامود که زاده خرداد سال ۱۳۱۸ است، بعد از آشنایی اولیه با تئاتر در دبیرستان، شیفته تئاترهای لاله‌زار شد. او نمایش‌هایی از محمد علی جعفری دیده بود و بسیار مجذوب صحنه تئاتر شده بود. از آنجاکه اهل خواندن بود و کتاب‌های صادق هدایت و محمد علی جمالزاده را تمام و کمال خوانده بود، به دنبال علاقه‌اش به تئاتر به اندک منابع تئوریک موجود در آن مقطع مراجعه کرد و کتاب «هنر تئاتر» زنده‌یاد عبدالحسین نوشین یکی از نخستین کتاب‌های تئاتری بود که با شوق فراوان آن را خواند.

اما برای رسیدن به مقصد تئاتر، راهی دیگر را انتخاب کرد. او به جای انتخاب رشته تئاتر در دانشگاه، رشته روانشناسی را برگزید و در مقطع کارشناسی این رشته در دانشگاه تبریز فارغ‌التحصیل شد. او بهتر دیده بود برای اینکه درک درست‌تری از تئاتر و شخصیت‌ها و موقعیت‌های نمایشی داشته باشد ، خوب است در رشته‌ای مانند جامعه‌شناسی یا روانشناسی تحصیل کند چراکه باور داشت آدمی برای اینکه تئاتر را بفهمد، باید جامعه را بفهمد و اگر بخواهد در این کار باشد و در این کار زندگی کند، باید شناخت اجتماعی و روانشناسانه بسیار خوبی داشته باشد.

از آنجا که در آن مقطع به دلیل گرایش‌های سیاسی، کتاب‌های جامعه‌شناسی در دسترس بود، روانشناسی را به عنوان رشته دانشگاهی انتخاب کرد. در دوره دانشجویی چهره‌هایی مانند جلال آل احمد و غلامحسین ساعدی به دانشگاه تبریز رفتند و با گفتگو با دانشجویان، نخستین جرقه‌های اعتراضات دانشجویی را ایجاد کردند.

دامود بعد از تحصیل در دانشگاه به مدت ۶ ماه به صورت داوطلبانه در آسایشگاه بیماران روانی در تبریز مشغول به کار شد. او این دوره شش ماهه را مقطعی عجیب در زندگی خود دانسته و عنوان کرده با کسب این تجربه، قدرت تحلیل بسیاری از شخصیت‌های نمایشی را به دست آورده است.

بعد از بازگشت به تهران در اداره هنرهای دراماتیک به مدیریت دکتر مهدی فروغ مشغول تجربه‌اندوزی در تئاتر شد که البته این تجربیات بیشتر در حوزه مباحث تئوریک بود تا عملی.

آشنایی با مصطفی و مهین اسکویی، پایه‌گذاران گروه تئاتر «آناهیتا» فصل دیگری در زندگی حرفه‌ای او را رقم زد.  

او در این گروه با کسانی چون محمود دولت‌آبادی، سیروس ابراهیم‌زاده، جعفر والی، کاظم هژیرآزاد و بسیاری دیگر تجربه‌های گوناگونی کسب کرد و با همین گروه بود که وارد حرفه بازیگری شد.

نخستین بار با بازی در نقش یک سرباز در نمایش «اتللو» به کارگردانی مصطفی اسکویی روی صحنه رفت و بعدتر در دیگر نمایش‌های این گروه نیز به ایفای نقش پرداخت.

دامود اما بعد از انقلاب و حدود ۲۸، ۲۹ سالگی برای ادامه تحصیل راهی آمریکا شد و موفق به دریافت کارشناسی ارشد ارتباطات جمعی سینما و تلویزیون از دانشگاه کلمبیا آمریکا و کارشناسی ارشد آموزش تئاتر از دانشگاه لویولا آمریکا شد.

 او مدتی به استخدام اری‌نا استیج (مهم‌ترین مرکز تئاتری شرق امریکا بعد از برادوی) درآمد ولی از آنجاکه تسلطش را به لهجه انگلیسی کافی نمی‌دانست و معتقد بود بعد از ۱۷ سالگی نمی‌توان لهجه یک زبان دیگر را همچون زبان مادری صحبت کرد و اعتقاد داشت که خودش انگلیسی را با لهجه فارسی صحبت می‌کند، از بازیگری دور شد و به امور پشت‌ صحنه پرداخت و همچنان ترجمه هم می‌کرد.

دامود اوایل دهه هفتاد به ایران بازگشت. جست‌و جو در فضای کتابخانه‌ها و دانشگاه‌های هنری خیلی زود او را به این نتیجه رساند که همچنان در زمینه کتاب‌های هنری مشکل داریم. پس خیلی زود دست به کار شد و بخش مهمی از کتاب‌های حوزه بازیگری و تئاتر را ترجمه و منتشر کرد.

با وجود فقط منابع تئوریک، خودش نیز شگفت‌زده شد که کتاب «استلا آدلر» که یکی از نخستین ترجمه‌های او در ایران بوده با اقبالی کم‌نظیر رو به رو شود تا آنجاکه گفته می‌شود بیش از ۲۵ هزار مخاطب آن را خوانده‌اند. البته که خودش اعتقاد داشت تصویر مارلون براندو بر جلد این کتاب، در جذب مخاطبان تاثیر داشته است.  

او  بعد از بازگشت به ایران از سوی حمید سمندریان که دهه هفتاد مدیر گروه تئاتر دانشکده هنر و معماری بود، برای حضور در ترکیب هیات علمی این دانشکده دعوت شد و بعد از آن بیشتر وقت و انرژی خود را صرف تدریس و ترجمه کرد و کمتر به بازیگری پرداخت.  

با این همه بازی در نمایش‌های «هیاهوی بسیار برای هیچ»، نوشته ویلیام شکسپیر به کارگردانی مصطفی اسکویی، «ترامویی به نام هوس»، نوشته تنسی ویلیامز به کارگردانی مصطفی اسکویی، «روباه‌های کوچک»، نوشته لیلیان هلمن به کارگردانی مهین اسکویی، «طبقه ششم» نوشته الفرد ژری به کارگردانی مهین و مصطفی اسکویی، «کالسکه زرین و اینس مندو» نوشته پروسپر مریمه به کارگردانی مهین اسکویی، «چمدان» نوشته و کارگردانی فرهاد آئیش و نیز نمایش تلویزیونی «استنطاق» به کارگردانی فرهاد مهندس‌پور، نمایش تلویزیونی «خانه عروسک» نوشته ایبسن به کارگردانی مهین اسکویی، نمایش تلویزیونی «کسب و کار آقای فابریزی» به کارگردانی محمدرضا خاکی از جمله نمایش‌هایی هستند که احمد دامود در آن‌ها نقش‌آفرینی کرده است.

در کارنامه هنری این هنرمند، کارگردانی نمایش‌های «قرعه برای مرگ»، «باغ وحش شیشه‌ای»، «گیدوکلونا»، «چهار صندوق»،  «گمشدگان»، «کلاف سردرگم»، «انکار»، «چهارمی»، «در ساحل» و... هم دیده می‌شود. بازی در فیلم‌های «باد و شقایق»، «سینما سینماست»،«لژیون»، «تنگنا» و مجموعه‌های تلویزیونی «با من بمان» و «معمای یک قتل» بخش دیگری از کارنامه هنری اوست.

کتاب‌های «اصول کارگردانی تئاتر»، «تکنیک بازیگری»، «درباره کارگردانی فیلم»، «بازیگری متد»، «بازیگری حرفه‌ای»، «تکنیک بازیگری» و «کار عملی بازیگر» و ... تنها بخشی از آثار مکتوبی هستند که این مترجم و استاد دانشگاه از خود به یادگار گذاشته است.

احمد دامود که مدتی درگیر بیماری بود، ۲۵ اسفند سال ۱۴۰۱ درگذشت و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شد. او با همه آثارش همچنان زنده است.

ارسال نظر

پربازدیدترین