نقش های پر قدرت زنان در سینمای ایران
زنان در سینمای ایران نقش پر رنگ و موثری را داشتند، نقشی که اگر این سوال را از کسی بپرسید چگونه به نقش و جایگاه زن در سینما نگاه میکنید با کمی تامل خواهد گفت، برو «شیار 143» را ببین! به وجد میآیی! به حدی جایگاه مادر و زن را پررنگ نشان داده که هیچ نقد نامثبتی در آن جای نمیگیرد.
سرسختیهای ماندگار الفت
«الفت» در فیلم «شیار 143» نمایشی از قدرت زن است، او همسرش را از دست داده، همراه با مادرش فرزندانش را بزرگ کرده، در روستا کشاورزی، دامداری و قالیبافی میکند و بچههایش را بزرگ میکند. الفت نه تنها سختیهای زندگی که حتی سختیهای جنگ هم او را سر پا نگه میدارد.
زنی متفاوت جدا از شعارهای گل درشت
حال این سرسختیها در فیلم «ابلق» هم به تصویر کشیده میشود، البته جنس قدرت زن متفاوت است. زن در فیلم تلاش میکند مسیری را جلو ببرد که قرار نیست شعارهای گلدرشت را به مخاطب القا کند تا نشان دهد با کنشها و رفتارهای قهرمانانه مسیر زندگیاش را پیش میبرد.
قدرت در خود زن نه در نقش!
زنهای «از کرخه تا راین»، «بوی پیراهن یوسف»، «برج مینو» انگار یک چیز مشترک دارند، زنانی که هم نقش زن قوی را ایفا کردند و هم مادری توانمند به قدرتمند بودن! زنانی که در این فیلمها هستند همه با همهچیز میجنگند تا به آرمانی که مدنظرشان هست، برسند. نه آرمانی ماورایی و آرزویی دستنیافتی بلکه آرمانی که بتوانند زندگی را برای آدمهای اطرافشان آسانتر کنند.
حوریه «دستهای خالی»، احترام سادات و فروغ «بوسیدن روی ماه»، «هیوا»، شکوه «کیمیا»، سمیره «روز سوم» و ... همه زنانی هستند که برای زندگی جانانه جنگیدند تا زنی را به تصویر بکشند که درهر جایگاهی، در هر مقامی، در هر مشکلی، در هر عرصهای قدرتمند مانده و هستند و خواهند بود.
لیلایی و شکیبایی
در فیلم «لیلا» هم با نقش لیلا برمیخوریم که با حضور معنادارش در سینما، زن را به طوری معنا میکند که بتوانیم شاهد اقتدار و شکوه زن باشیم، شاید لیلا قدرت زنانه را به گونهای نمایش میگذارد که گاه مخاطب را به شک در اقتدارش میرساند اما لیلا زنی است که مقتدر است نه منفعل! لیلا قدرتش را در مستقل بودن به نمایش میگذارد که میتواند چنان استوار و صبور باشد که پا بر روی هر غرور و سنتی در جامعه بگذارد.
گیلانه؛ مادری تمام عیار
خس خس نفسهای پسر او را مادری تمام عیار کرده، او که جان میدهد به سرش تا نفس بکشد، شده است نفس پسرش، او مادر است نه پرستار تنها مادر و مادر، اینها برشی است در نگاهی از فیلم «گیلانه»! مادر با افکندن سایه لطف، مهربانی و محبت دنبال انتقام و زخم زدن نیست. گیلانه در سینمای ایران فراموش نشدنی است.
در نهایت زن بودن...
حوریه «دستهای خالی»، احترام سادات و فروغ «بوسیدن روی ماه»، «هیوا»، شکوه «کیمیا»، سمیره «روز سوم» و ... همه زنانی هستند که برای زندگی جانانه جنگیدند تا زنی را به تصویر بکشند که درهر جایگاهی، در هر مقامی، در هر مشکلی، در هر عرصهای قدرتمند مانده و هستند و خواهند بود.
فطرت مادرانه و زنانه هیچ زمان گم نشده، هیچ وقت فراموش نشده و هیچگاه خدشهدار نمیشود. هر زنی، هر دختری، هر مادری، هر خواهری، اگر این فیلمها را ببیند قطعا این دیالوگ را میگوید که گویی زندگی من را به تصویر کشیده است از رنج کشیدن بگیرید تا صبر، بردباری، شکیبایی و تحمل بارها و بغضهایی که هر نفسی را بند میآورد اما زندگی کردن را با سرسختی هر چه تمامتر ادامه میدهند و قدرتشان را به رخ هستی میکشند.
ارسال نظر