درسهای اعتراضات ۱۴۰۱به روایت جمیله کدیور/چه کسانی منتظر بروز انقلاب بودند؟
جمیله کدیور نوشت: از بدو وقوع اعتراضات اخیر در شهریور ماه سال جاری، که میتوان از آن تلقی خیزش اعتراضی یا حداکثر جنبش اعتراضی اجتماعی داشت، طیفهایی از اپوزیسیون برانداز و زرادخانههای رسانهای وابسته، بر آن شدند که با سوار شدن بر موج اعتراضات مردم، در جهت خواستهای خود، آن را منحرف کنند و بر آن مُهر خود بزنند.
چندی نگذشت که با همذات پنداری، اقدامات براندازانه خود را که پشتگرم به تحریم اقتصادی مردم ایران و دخالت و حمایت خارجی برای تغییر نظام بود را بر اعتراضات داخلی بار کردند و ساده انگارانه با انحراف اعتراضات از مسیر اولیه، بر آن نام «انقلاب» گذاشتند؛ عنوانی که قبلا نسبت به استفاده از آن پرهیز و ملاحظه داشتند. این تلقی به عوض مقبولیت برای مردم ساکن داخل کشور که از نزدیک شاهد بدون واسطه وقایع بودند، روزنه امید و آمال جمعی از مهاجرین ایرانی غربت نشین شد.
تلقی این جماعت آن بود که با تکرار مفهوم انقلاب در کانالهای مختلف تلویزیونی و تاکید بر استمرار اعتراضات و اشاره به گستردگی آنها در هر برنامه خبری و تحلیلی و باز انتشار پیامها و محتواهای رسانههای جریان رسمی در شبکههای مختلف اجتماعی، بدون توجه به واقعیتهای کف خیابان، وقوع انقلاب را میتوانند در ذهن مخاطب خود القا و با تمرکز بر تاثیرگذاری بر «نسل زِد» به بسیج و جذب نیرو از بین نوجوانان و جوانان پرشور اقدام کنند. اقدامی که به لوث شدن مفهوم انقلاب در ذهن مخاطب انجامید و با گذشت زمان و عدم تحقق نتیجه مورد نظر به یأس معترضینی که فروپاشی را در دو قدمی میدیدند، منجر شد.
ناگفته پیداست که بر خلاف تصور اپوزیسیون برانداز، به باور متخصصان جنبشهای اجتماعی و انقلابها، اعتراضات مردمی زمانی به انقلاب منجر میشوند که از یک طرف شاهد برگزاری اعتراضاتی گسترده و مستمر با حضور جمع زیادی از مردم از قشرهای مختلف باشیم و از طرف دیگر، هم شاهد از هم پاشیدگی اقتصاد کشور به دلیل عملیات ایذایی و اعتصابات معترضین باشیم و هم شاهد از بین رفتن قدرت و مشروعیت نظام مستقر و ریزش نیروهای حامی حکومت و پیوستن عناصری از مجموعه دولت بخصوص از نیروهای نظامی و امنیتی به معترضین که هیچ یک از این اتفاقات در جریان اعتراضات اخیر رخ نداد.
در شرایطی که به رغم تلاشهای گسترده، تمام ابزارهای موجود در داخل و خارج برای بسیج مردم، خصوصا نسل جوان و نوجوان برای حضور اعتراضی در کف خیابانهای کشور به کار گرفته شد، با این گمان که حضور آنها به گسیل پدر و مادرها و پدر بزرگ و مادربزرگها و همراهی و حمایت آنها از فرزندان و عزیزان خود میانجامد، ولی با تشدید خشونتهای کلامی و عملی در جریان اعتراضات و تغییر تدریجی ماهیت اعتراضات و بالا بردن انتظارات از اعتراضات، تبلیغات رسانهای و حمایتهای گسترده بینالمللی برای تهییج قشر خاکستری مردم برای پیوستن به اعتراضات و فراخوانهای اعتصاب موثر واقع نشد و هر چه فضای شعارها رکیکتر و اقدامات حاضران کف خیابان خشنتر شد، از حجم معترضان کاسته شد. هر چند بنا به گفته رئیس نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاههای کشور، و اشاره به یک نظر سنجی درباره اعتراضات اخیر، «۸۳ درصد مردم با اینکه در اعترضات شرکت نکردند، ولی به وضعیت کشور معترضاند»؛ منتها این نارضایتی و معترض بودن به دلایل مختلف که در جای خود شایسته مطالعه است، موجب نشد که آنها به معترضان کف خیابان ملحق شوند و یا با اپوزیسیونی همراهی کنند که نه برنامه مشخص و نه رهبری موجه و مقبولی دارند، و نه آیندهای مشخص را ترسیم میکنند و فعلا به مقتضای اوضاع، نو انقلابی شده اند.
در پاسخ به انتقادات و شبهات پیرامون نبود رهبری در اعتراضات اخیر، در مقطعی آن را به عنوان امتیاز و نشانه موج انقلابهای نوین دانسته، داشتن رهبری و ارتباط عمودی را مشخصه انقلابهای کلاسیک عنوان و ویژگی اصلی انقلابهای نوین را شبکهای بودن و ارتباطات افقی اعلام کردند. این ادعا هم از زبان کارشناسان و مجریان توپخانههای رسانهای به کرات بیان شد و هم در رسانههای مختلف اجتماعی، بخصوص در اتاقهای متعدد کلابهاوس با حضور نو انقلابیون مقیم خارج به عنوان نقطه قوت اعتراضات اعلام گردید. البته اقداماتی هم از سوی جمعی برای ملاقات با روسای جمهور کشورهای غربی صورت گرفت تا اعتراض مردم را به اسم انقلاب و اهمیت نقش خود را لابد به عنوان رهبر انقلاب به آنها بفروشند و به رسمیت شناختن انقلاب به عنوان اولین کشورها را از آنها درخواست کردند.
در ادامه کوشش همه جانبه براندازان خارجنشین برای ربایش اعتراضات مردم و با هدف دمیدن روح تازه به پیکر اعتراضات، هر از چندی اقدامی جدید صورت گرفت. به عنوان آخرین نمونه، در آستانه سال نو میلادی، جمعی که در صد و ده روز اخیر بیشتر از بقیه در صدد نمایاندن خود در جایگاه رهبری و تهییج بودند و توسط رسانههای جریان اصلی ترویج و تبلیغ میشدند، در پیامی یکسان که در حسابهای خود در توییتر به طور همزمان منتشر کردند، بر «سازماندهی و همبستگی در سال ۲۰۲۳ سال پیروزی ملت ایران» تاکید نمودند. این جماعت، همان کسانی بودند که شب یلدا و برگزاری مراسم آن را همچون دیگر نمادهای ملی پیش از این تحریم کرده بودند.
حداکثر توان آنها در ایجاد انحراف در اعتراضات بحق مردم است. منتها این بدان معنا نیست که خطری از داخل نیز نظام را تهدید نمیکند. در شرایطی که هوای آلوده فضای تنفس سالم را تنگ کرده؛ بحران بی آبی کشور و مردم را تهدید میکند؛ گرانی افسار گسیخته، معیشت مردم را هر چه سختتر کرده؛ محدودیتهای فزاینده برای دسترسی مردم به اینترنت جهانی و دسترسی به رسانههای اجتماعی و استفاده از فیلتر شکنهای متعدد بر اعصاب و روح و روان همه چنگ انداخته؛ بیتوجهی به مطالبات مردم؛ ادامه راههای آزموده شده و غلط قبلی؛ استمرار روند ناراضی سازی؛ انکار و تحقیر اقشار مختلف، بخصوص زنان و دختران؛ تحمیل شیوههای منسوخ بر نسل جوان؛ قدرت دادن به نیروهای نابلد و ناکارآمد؛… هر کدام به تنهایی میتواند عامل و باعث بروز اتفاقاتی جبران ناپذیر برای کشور و مردم شود؛ اتفاقاتی که اپوزیسیون برانداز در انجام آن تا به امروز کمترین توفیقی کسب نکرده است.
در یک کلام، اصرار بر اشتباهات و تصمیمات نابخردانه و عدم توجه به توصیههای دغدغه مندان میتواند عرصه بازی را با نتایجی نامشخص تغییر دهد.
ارسال نظر