نه دنیا به پایان رسده، نه دوره سیاست تمام شده
احساس درماندگی سیاسی را در چهره سیاستمداران آشکارا میتوان دید. و چون این وضعیت بارها تکرار شده است گویا آنان به این درماندگی خو گرفتهاند.
عباس آخوندی نوشت:آب بسیار گلآلود است. حق و باطل به شدت درهمآمیخته است. در کنار شهروندانی که بحق معترضند، صداهایی شنیده میشود که دشمنی آنان با ایران و ایرانی از خورشید روشنتر است. به همین سیاق، کسانی که بر نگاهداشت وضع موجود اصرار میورزند، گویی رنج و درد مردم، ناکارآمدی سیستم و ناتوانی آن در راهگشایی مسیر توسعه، امنیت و رفاه ملی را نمیبینند. ولی، به گمان من مساله ایران بسیار روشن است و سیاستمداران باید از حیرت و هراس بیرون آیند. اینکه تصور کنیم که این سیستم بدون تحول ساختاری و پذیرش حق حاکمیت ملت امکان حل مساله ایران را دارد، خودفریبی و دیگرفریبی است. بنابراین، سیاستمدار بدون لکنت زبان باید در کنار مردم بایستد و تمام عذرها و بهانهها را کنار بگذارد.
امیرکبیر کاری کارستان کرد. عباس میرزا یارای پرسیدن داشت. سیاستمداران عصر مشروطه با کمترین خونریزی فرمان مشروطه را به امضای پادشاه قاجار رساندند و مجلس شورای ملی را بهپا کردند. فروغی در زیر چکمه متفقین یکپارچگی ایران را حفظ کرد. مصدق، مفهوم ملی و مشروطه را احیا کرد. بازرگان اخلاق را در سیاست پاس داشت و هاشمی هرچند دیرهنگام، جنگ را به پایان برد.
بنابراین، نه امروز پایان جهان است و نه روز مرگ سیاست و سیاستورزی است. مهم این است که با قبول مسوولیت گذشته و حال قدری از صحنه فاصله بگیریم و یکبار دیگر صحنه را از فراز بلندتری ببینیم تا امکان کنشگری فراهم آید.
مشروح یادداشت اینجا
ارسال نظر