|
| کد مطلب: ۳۱۸۲۳
لینک کوتاه کپی شد

نامه احمدی نژاد به بایدن: «جو! عجله نکن، خودم بر‌می‌گردم» یا پند و نصیحت؟

نامه احمدی نژاد به بایدن: «جو! عجله نکن، خودم بر‌می‌گردم» یا پند و نصیحت؟

به گزارش آیندنیوز، مهرداد خدیر در عصرایران نوشت: هر چند این گونه برداشت شده که با توجه به در پیش بودن انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۴۰۰ قصد دارد حضوری فعال - چه به صورت مستقیم و چه در قالب حمایت از نامزدی دیگر (مثلا عزت‌الله ضرغامی)- داشته باشد و می‌خواهد در رسانه‌ها مطرح شود اما به بهانۀ اعلام این موضوع می‌توان به نکات دیگری هم اشاره کرد.

گفتارها و رفتارهای اطرافیان او البته نشان می داد که دوست دارند دونالد ترامپ برنده شود و بماند. هم به خاطرآن که برجام و گزینه های اعتدال‌گرا منتفی می‌شد و هم روحانی دولت را با وضعیت دشوارتر و دلار گزان‌تر تحویل می‌داد و زبان آنان بازتر بود.

با این حال او گفته که نامه‌ای برای جو بایدن خواهد فرستاد. پیشاپیش روشن است که رییس جمهوری جدید آمریکا به رییس جمهوری سابق ایران پاسخ نخواهد داد خاصه اگر خالی از پیشنهاد و راهکار و در مقام پند و اندرز باشد.

او البته رکورد جالبی از نامه نگاری به رؤسای جمهوری ایالات متحده در اختیار دارد و همه هم بی پاسخ مانده اند.

مهم‌ترین موارد البته نامه‌هایی است که در مقام رییس جمهوری ایران به جرج بوش و باراک اوباما نوشت. جنس نامه به بوش البته با آنچه برای اوباما نوشت متفاوت بود. چرا که در اولی می‌خواست در مقام نصیحت، نکاتی را بگوید و در دومی تبریک گفته بود. هر چند که هر دو بی پاسخ ماند و آقای احمدی‌نژاد در قالب «دیپلماسی عمومی» تفسیر می‌کند و این که به پاسخ نیاز ندارد.

۱. نامه به جرج بوش را ۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۵ نوشت و سرمست از به دست گرفتن قدرت و افزایش قیمت نفت. در این نامه احمدی نژاد همان احمدی نژاد ۸۴ است. یک اصول گرای ایدیولوژیک و مانند دیگر چهره‌های ایدیولوژیک از موضع ارشاد و تبلیغ و نشان دادن راه درست.

گفته می شود این نامه را سعید جلیلی نوشته که در آن زمان معاون وزیر خارجه بود و دبیر شورای عالی امنیت ملی و مسؤول مذاکرات هسته‌ای شد.

آیت‌الله احمد جنتی در نماز جمعه تهران گفت این نامه از الهامات خدا بود و خواستار آن شد که در کتاب های درسی چاپ شود.

چند ماه بعد و در آذر ۸۵ کاخ سفید به این نامه واکنش نشان داد و آن را «تلاشی ضعیف» توصیف کرد.

نامه‌ای در سرزنش دموکراسی لیبرال که در آن آمده بود:

« ليبراليسم و دموكراسي به سبك غربی قادر نبوده است كه به تشخيص آرمان‌های انسانی كمك كند. امروز اين مفاهيم شكست خورده است. افراد با بصيرت اكنون صداي فروپاشی و سقوط اين ايدوئولوژی و انديشه‌های نظام ليبرال دموكراسی را مي‌شنوند. ما به طور فزاينده‌ای مردم جهان را می‌بينيم كه به يك نقطۀ كانونی اصلی - كه قادر مطلق است - در حال گرد آمدن هستند. بدون شك، مردم از طريق ايمان به خدا و آموزه های پيامبران می توانند بر مشكلات شان فائق آيند. سوال من از شما اين است: آيا شما می خواهيد به آنها ملحق شويد؟ آقای رييس جمهور، چه ما خوش مان بيايد يا نه، دنيا در حال حركت به سوی ايمان به قادر متعال و عدالت است و خواست خداوند بر همه چيز غلبه پيدا خواهد كرد.»

او می خواست ادبیات امام خمینی در نامه به گورباچوف آخرین رهبر اتحاد شوروی را تکرار کند.

حال آن که رهبر فقید انقلاب ایران رهبر یکی از انقلابات کلاسیک تاریخ معاصر و واجد بالاترین مقام مذهبی در تشیع (مرجعیت) و رهبر سیاسی کشور بود و با این حال در نامه به گورباچوف از ملاصدرا و ابن عربی گفت که با فلسفه و عرفان شناخته می شوند و اشتهار صرفا مذهبی ندارند و مهم‌تر این که گورباچوف به ماورا باور نداشت و دیدگاه های او براساس ماتریالیسم و کمونیسم شکل گرفته بود. دعوت او به خدا از موضع عرفان و از زبان یک رهبر مذهبی و سیاسی در سن بالای ۸۵ چه کار دارد به دعوت یک رییس جمهور از رییس جمهور دیگر که منکر خدا نیست و مدعی پیروی از یکی از ادیان سه گانۀ ابراهیمی است؟

۲. چند ماه بعد هم به باراک اوباما رییس جمهوری بعدی آمریکا نامه نوشت. اهمیت این نامه هر چند بی‌پاسخ ماند به سبب آن بود که برای اولین بار یک رییس جمهوری ایران برای رییس جمهوری آمریکا پیام تبریک می فرستاد.

این در حالی بود که تنها چند ماه قبل از آن پیش بینی کرده بود « اجازه نمی‌دهند یک رنگین پوست به کاخ سفید راه پیدا کند». این پیش بینی اما همراه پیش بینی دیگر که «قیمت نفت هیچ گاه به زیر ۱۰۰ دلار برنمی گردد» نادرست درآمد.

هر چند پاسخی دریافت نکرد اما همین که در مقام رییس جمهوری به رییس جمهوری آمریکا و تنها چند روز پس از انتخاب نامه نوشت مهم ارزیابی شد.

۳. احمدی نژاد ۸ سال بعد و در۱۸ مرداد ۱۳۹۵ و اواخر ریاست جمهوری اوباما هم به او نامه نوشت ولی در حالی که دیگر رییس جمهوری نبود و نگاه هاب ه حسن روحانی بود که با توافق هسته ای در یک سال قبل مسیر را تنغییر داده بود.

در نامه به اوباما خواستار آزاد سازی دارایی های ایران شد تا با موج انتقاد رادیکال ها از برجام و این که آمریکا همراهی نمی کند همراه شود و احتمالا از این نمد کلاهی برای انتخابات ۹۶ بدوزد. این نامه مورد توجه قرار نگرفت. چرا که احمدی نژاد دیگر رییس جمهوری نبود و در داخل سیاست های خود او و بی توجهی های حقوقی عامل بلوکه شدن پول های ایران دانسته می شد.

۴. او که به اوباما تبریک گفته بود ۸ سال بعد از روی کار آمدن ترامپ استقبال کرد و به منزلۀ تبریک تلقی شد. در این نامه از او خواسته بود نظام انتخاباتی و سیاسی آمریکا را اصلاح کند، با احترام به زنان نقش آنان را در مشارکت و رهبری در نظر بگیرد و مانع "دست‌اندازی" آمریکا به منافع کشورهای دیگر شود و جالب این که نخواست از برجام خارج نشود!

احمدی نژاد دیگر رییس جمهوری نبود اما با توجه به این که در مهر همان سال رهبری او را علنا ازبازگشت به صحنۀ انتخابات ریاست جمهوری برحذر داشته بودند این نامه به این معنی دانسته شد که قصد ندارد آن توصیه را اجرا کند و سودای بازگشت دارد. جایی هم گفته بود شرایط تغییر کرده است و منظور او روی کار آمدن ترامپ در آمریکا و درگذشت هاشمی رفسنجانی در یارانب ود. یعنی مشارکت بالا به سود نظام است و با توجه به فوت هاشمی دغدغۀ تقابل و دو قطبی شدن وجود ندارد. بعدتر یک دلیل دیگر هم ذکر کرد و گفت منع او به خاطر از پرهیز از دوقطبی شدن بوده حال آن که با ورود ابراهیم رییسی و رقابت با رییس جمهوری مستقر فضا دوقطبی شده و اتفاقا او می تواند از دو قطبی خارج کند.

در این نامه چنان که گفته شد از انتخاب ترامپ استقبال کرده و آن را «خارج از اراده هیات حاکمه و جریان اصلی پشت صحنه آمریکا» توصیف کرد.

۱۰ توصیه هم کرد و یادآور شد نامه را نه به معنای "رایج سیاسی" بلکه به عنوان نامه "یک انسان به انسان دیگر" و از سر "علاقه‌مندی و دلسوزی به مردم آمریکا" نوشته و از «آقای ترامپ انتظار دارد که با همین دید آن را مطالعه کند».

او خطاب به ترامپ نوشت: "من و شما نیز مانند دیگر انسان ها بنده و مخلوق خداوند یگانه هستیم و برای زندگی جاوید خلق شده‌ایم. خداوند ما را برای دشمنی، برتری‌جویی و تجاوزطلبی خلق نکرده است.»

در این نامه انتقادهای ترامپ از نظام اقتصادی و سیاسی آمریکا را که طی مناظره ها مطرح شد تایید کرد و نوشت: "جنابعالی اعلام کرده‌اید خزانه‌داری کل آمریکا طی چند سال حدود ۲۳ هزار میلیارد دلار دارایی کاغذی خلق کرده است. معنای این سخن آن است که با سوء‌استفاده از جهان‌روایی دلار و بدون کار و تلاش یا ارائه کالا و خدمات، این رقم از جیب ملت‌های جهان برداشته شده است. متاسفانه این سرقت بزرگ و مدرن به نام مردم آمریکا ولی در واقع به نفع عده ای خاص انجام شده است. این بدان معناست که دولت و هیات حاکمه آمریکا به همین مقدار به دیگر ملت ها بدهکارند. گمان ندارم که مردم آمریکا به این بزرگ ترین دستبرد تاریخ راضی باشند.»

ترامپ هم به نامۀ او پاسخ نداد. احمدی نژاد اما در ۵ تیر ۹۸ نیز باز برای او نامه نوشت و اینجا دیگر نه آن احمدی نژاد باب میل آیت الله مصباح و جنتی بود که از «نمدن پرشیا» و «کورش کبیر» سخن می گفت و انگار روح اسفندیار رحیم مشایی در او حلول کرده است!

در این نامه با یادآوری پیام تبریک سه سال قبل نوشت:

«اگر شکوه تمدنی پرشیا که ریشه در عمق اندیشه های الهی- انسانی ایرانیان و تکیه بر دستاوردهای بزرگ تاریخی پیشین ایرانی و بهره‌وری از تعاملات سازنده با اقوام و ملل مختلف آن دوران داشته است (در نتیجه ضعف و ترس برخی مدیریت‌ها و حاکمان و نیز کج‌اندیشی، جهالت، قدرت طلبی و روحیه استکباری و دیکتاتوری زنگیان مست) به افول دچار نمی شد و بقا و دوام می یافت، آنگاه در پرتو صلح و دوستی پایدار جهانی و با تبادل اندیشه‌ها و تجربیات و مآلاً رشد سریع علم و فن‌آوری و آنگاه توسعه فهم و درک و تجربه عملی آموزه ها و مفاهیم روشنی بخش و حیات آفرین که اساس تعالیم انبیاء الهی و هدف اساسی مردان و زنان آزادی خواه و فداکار تاریخ بوده است، شخصیت جهانی بشر بسیار پیشتر از این شکل می‌گرفت.»

سپس نهیب زد: « به خود آیید و بیندیشید که شما در مقایسه با حاکمیت جهانی ایرانیان و مدیریت مقتدرانه و در عین حال انسانی، عادلانه و بشردوستانه کورش کبیر، علی رغم برخورداری از جنگ افزارها و قوای نظامی هزاران بار قوی تر و مخرب‌تر، منطقاً و عملاً از چه جایگاهی برخوردارید و آگاه باشید که ملت فهیم و شریف ایران و نیز افکار عمومی جهانی درباره منطق فکری و منش عملی شما چگونه قضاوت خواهند کرد.»

می توان حدس زد که نامه به جوبایدن نیز از چه جنسی خواهد بود. نه از موضع یک فعال سیاسی یا رییس جمهوری سابق. از فردی که تصور می کند می تواند در مقام «منجی» ظاهر شود. آن هم نه منجی ایران و خاورمیانه که کل جهان.

پیش تر نوشته بودم که ۲۶ دی ۱۳۵۷ و لحظاتی قبل از ان که محمد رضا شاه پهلوی سوار هواپیمای شاهین شود تا به مقصد مصر سفر و برای همیشه ایران را ترک کند سید جلال تهرانی رییس شورای سلطنت به او گفت: نگران نباشید و استراحت کنید. هم او و هم شاه می دانستند کار تمام شده اما می خواست دل گرمی دهد.

شاه اما گفت: سید! رسالت من چه می شود؟

تهرانی در پاسخ گفت: دیگر رسالتی در کار نیست. آخرین رسول جد من بود که ۱۴۰۰ سال پیش رسالت خود را انجام داد.

احمدی نژاد و امثال او البته از واژۀ «رسالت» استفاده نمی کنند اما برای خود نقش منجی قایل اند.

ساده دلانه است اگر تصور کنیم لایه های از مردم ایران به دنبال منجی در میان سیاست مداران نیستند و همین حالا هم چه بسا پایگاه رأی داشته باشد. خاصه این که به جای سه میلیون رأی ثابت ایدیولوژیک و سه میلیون رأی سازمان یافته روی طبقات متوسط و نابرخوردار حساب می کند و با گردن کشی ها و نافرمانی ها نزد براندازان نیز به چهره ای مقبول بدل شده است.

بحث ما بر سر این نیست. بر سر این است که خود را در جایگاه سیاست مدار نمی بیند و جوان کم سن وسالی که در دیدار دانشجویان اعضای انجمن های اسلامی با امام در قم خجولانه به دیوار تکیه زده بود و به چشم نمی آمد در این نامه ها خود را در جایگاه امام خمینی می نشاند و طرف را چون گورباچوف می پندارد و حتی بالاتر در مقام کسی که می خواهد غریقی را نجات دهد.

۵.نامه به جو بایدن اما محک مناسبی برای ارزیابی میزان صداقت او خواهد بود. چرا که اگر به برجام اشاره نکند و ضرورت بازگشت را یادآور نشود تکرار مفاهیم گذشته جذابیتی نخواهد داشت. هر چند بعید نیست بنویسد یا نوشته باشد‌: جو! عجله نکن، صبر کن تا خودم برگردم!

ارسال نظر

پربازدیدترین