|
| کد مطلب: ۱۱۴۸۹۵
لینک کوتاه کپی شد

عنوان سرباز فراری خورد وسط پیشانی‌ام .... / شرایط آن روزها خیلی سخت بود خانم!

خانم رجبعلی‌پور می‌گوید: در دوران قبل از انقلاب، ما دختران باید تا قبل از سن دیپلم یا درس بخوانیم، یا ازدواج کنیم، اگر نه برایمان نامه می‌آمد و به اجباری دعوت می‌شدیم، باید وسایل‌مان را جمع می‌کردیم و به سربازی می‌رفتیم.

عنوان سرباز فراری خورد وسط پیشانی‌ام .... / شرایط آن روزها خیلی سخت بود خانم!
منبع: همشهری |

آن دوران که هنوز انقلاب نشده بود ما دختران باید تا قبل از سن دیپلم یا درس بخوانیم، یا ازدواج کنیم، اگر نه برایمان نامه می‌آمد و به اجباری دعوت می‌شدیم، باید وسایل‌مان را جمع می‌کردیم و به سربازی می‌رفتیم.

شرایط تحصیل برای همه فراهم نبود، انگشت شماری می‌توانستند درس بخوانند من هم به تأسی از عمویم که همان پروفسور رجبعلی‌پور معروف است درس خواندن را انتخاب کردم و دوست داشتم ادامه تحصیل بدهم.

این جملات را خانم رجبعلی‌پور برایم تعریف می‌کند و ادامه می‌دهد: سال اول اما در آزمون ورودی دانشگاه قبول نشدم و عنوان سرباز فراری خورد وسط پیشانی‌ام.

رجبعلی‌پور اضافه کرد: سال بعد دانشگاه ملی که حالا شهید بهشتی تهران شده پذیرفته شدم، وقتی خواستم ثبت‌نام کنم جلویم را گرفتند و گفتند: نمی‌توانی وارد دانشگاه شوی، باید اول تکلیف سربازی خودت را مشخص کنی!

وی ابراز داشت: آن گواهی برایم خیلی مهم بود، با کلی دوندگی تعهدنامه امضا کردم که به محض اتمام دانشگاه دوره سربازی‌ام را می‌گذرانم، راه فراری نبود، اگر تکلیفش را روشن نمی‌کردم هیچ وقت نمی‌توانستم کار کنم.

رجبعلی‌پور از حضور در حلقه‌های مبارزه سخن به میان آورد و خاطرنشان کرد: در زمان دانشجویی در گروه‌های مبارزه با رژیم ستم‌شاهی فعالیت داشتم و در سخنرانی‌ها شرکت می‌کردم، بیشتر به مسجد جامع نارمک می‌رفتم.

او ادامه داد: شرایط آن روزها خیلی سخت بود خانم! کسی نمی‌توانست درس بخواند، کرمان دانشگاه نداشت، تهران هم خوابگاه نبود، به علاوه اینکه هزینه‌ها هم خیلی خیلی بالا بود، من منزل عمویم آنجا بود و این شانس را داشتم که ادامه تحصیل بدهم.

رجبعلی‌پور عنوان کرد: نابرابری و بی‌عدالتی بیداد می‌کرد، محدودیت‌های تحصیلی زیادی داشتیم و خیلی‌ها بی‌سواد ماندند، خداوند به جمهوری اسلامی برکت بیشتر بدهد که آموزش را همگانی کرد، نهضت سوادآموزی را راه انداخت و بی‌سوادی را ریشه‌کن کرد.

وی ادامه داد: بعد از شهادت برادرم، مادرم خیلی زود از دنیا رفت اما مادر شوهرم در همین کلاس‌های سوادآموزی شرکت کرد، درس خواند و مدرک گرفت.

وی تصریح کرد: وقتی انقلاب شد، برای تثبیت نظام جمهوری اسلامی تلاش کردم و ارادتم به این نظام بیشتر شد، انقلابی بودم اما عزمم راسخ‌تر شده است.

رجبعلی‌پور از رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی سخن به میان آورد و خاطرنشان کرد: زمانی که امام(ره) از دنیا رفت، دنیا روی سرمان خراب شد، آشفتگی روحی پیدا کردیم، اما امید هم داشتیم، وقتی آیت‌الله خامنه‌ای انتخاب شدند، روح به کالبدمان برگشت، بارها از امام درباره آقا جملاتی شنیده بودیم که این انتخاب را برایمان شیرین کرده بود.

وی اضافه کرد: امام چندین بار ایشان را خامنه‌ای عزیز خطاب کرده بودند، یا در جایی خطاب به آیت‌الله خامنه‌ای فرموده بودند: شما همچون خورشیدی می‌درخشید.

رجبعلی‌پور عنوان داشت: حالا هم که داریم می‌بینیم، طی این سالها به برکت آن انتخاب، چقدر پیش رفته و افتخار آفرینی کرده‌ایم، سایه ایشان تا ابد روی سرمان مستدام باد.

 

ارسال نظر

پربازدیدترین