|
| کد مطلب: ۱۰۸۲۹۲
لینک کوتاه کپی شد

ابراهیم رییسی؛ سیاست هم مثل تجارت، آن سوی جرأت است؟/ جمعیت یا جماعت

روزنامه سازندگی به نقل از محسن هاشمی رییس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران نوشته «سید ابراهیم رییسی مخالف برخوردهای تند و سلبی درباره حجاب است اما جرأت ندارد نظرش را به صراحت بیان کند.» اگر فرض جرأت نداشتن را درست بدانیم این امر برای رییسی فضیلت است یا کاستی؟ در این که تجارت آن سوی جرأت است تردید نیست.

ابراهیم رییسی؛ سیاست هم مثل تجارت، آن سوی جرأت است؟/ جمعیت یا جماعت
منبع: عصر ایران |

 اما در عرصه سیاست چه؟ آیا می‌توان در لفافه‌ سخن گفتن‌ها و تردیدهای آقای رییسی را به ترجیح آینده بر حال و فرصت‌شناسی نسبت داد یا نه. چون میدان بازی برای او همین زمان حال است و بعید است بختی برای آینده داشته باشد و به تعبیر گزارش‌گران فوتبال زمان برای او به تندی سپری می‌شود.

     هر چند خود او در این مصاحبه به سخنان رییس جمهوری در شب ۲۱ رمضان (برخی تصور می کنند تنها جلوه منکر حجاب است) استناد کرده و خبرنگار سخنان دستیار حقوقی او (خانم پاد) را یادآور شده که خدمات ندادن به شهروندان بر اساس داشتن یا نداشتن پوشش موی سر را با اصول ۱۹ و ۲۰ قانون اساسی مغایر دانسته اما نکات دیگری را هم می‌توان اضافه کرد که نشان می‌دهد ابراهیم رییسی اگر هم مایل باشد نمی‌تواند با وضعیت فعلی که جامعه را دوقطبی کرده موافق باشد. نه تنها او که از سخنان رییس مجلس - محمد باقر قالیباف- با همه تناقضات و فرصت طلبی‌ها هم موافقت کامل برنمی‌آید کما این که در سال ۸۴ و در انتخابات ریاست جمهوری آن سال مخالفت خود را برخوردهای سلبی اعلام داشته و توافق بر سر حداقل‌ها را چاره کار دانسته بود و بیش از هر که به سبب سابقه فرماندهی پلیس می‌داند اگر پلیس دنبال دزد و کیف‌قاپ بدود محبوب می‌شود ولی از گیر دادن به نوع لباس مردم که تنها در پلیس شرعی عربستان سابقه داشته و البته بن سلمان آن را برچیده نه تنها محبوبیت و مطلوبیتی برای پلیس به همراه نمی‌آورد که خدمات نیروهای دیگر پلیس را هم زایل و ضایع می‌کند. [ابراهیم رییسی؛ سیاست هم مثل تجارت آن طرف جرأت است؟]

 

   شاید برخی نپذیرند ولی بعید نیست که رییس قوه قضاییه هم با این وضع موافق نباشد چون به دنبال کاهش پرونده‌ها بود نه افزایش و کشف راز این ناخرسندی‌ها ولو ابراز نشود پیچیده نیست:

   اول این که رییسی به ۱۴۰۴ هم فکر می‌کند. درست است که اگر بنا بر انتخابات بی‌رقیب دیگر باشد می‌تواند به استمرار ریاست جمهوری بیندیشد اما به هر رو باید در کارزار انتخاباتی شرکت کند. در گرماگرم رقابت‌های ۱۴۰۴ چه کنند؟ بگیر‌و‌ببند راه بیندازند و بگویند به ما رای بدهید؟ یک رییس جمهوری دوست دارد با همه شهروندان گفت‌و‌گو کند و در وضعیت فعلی هر زنی که پوشش حداکثری ندارد از دایره مخاطبان بیرون است. این امر درباره قالیباف بیشتر صدق می‌کند. چرا که او هم یا در اسفند همین امسال دوباره آهنگ مجلس می‌کند یا آماده می‌شود تا بخت خود را برای ۱۴۰۴ بیازماید و ناگزیر از موضع صریح درباره حجاب اجباری است و تایید وضعیت فعلی جلب کننده آرا نیست. البته اگر قرار بر برگزاری انتخابات با حداقلی از الزامات باشد.

 

  دوم این که اگر دولت در اقتصاد و تورم و آزادی‌های سیاسی موفق بود و تنها به حجاب گیر می‌دادند توجیه داشت. در هر حال حاضر که از در و دیوار این دولت ناکامی می‌ریزد این قصه هم قوز بالا قوز شده و دولت را از چشم خیلی‌ها انداخته است.

 

   سوم این که کار اجرایی افراد را واقع‌گرا می‌کند. همین آقای رییسی در سال ۹۵ و بعد از قطع رابطه با عربستان سعودی در زنجان در ستایش رابطه نداشتن با آل‌سعود سخن گفت ولی حالا قرار است اگر وضعیت جسمانی پادشاه عربستان اجازه دهد میزبان او در تهران باشد یا در ریاض به دیدار ملک سلمان برود. یا به جای آن که در مقام یک روحانی شیعه بر شیعه‌ستیزی طالبان بتازد نماینده طالبان در تهران را به ضیافت افطار دعوت می‌کند. چرا که سیاست فن واقعیت‌هاست و تحمیل‌کننده.

 

   چهارم این که در بسته‌ترین حکومت ها هم نمی‌شود که هم آزادی سیاسی ندهی هم در فرهنگ و جامعه سخت بگیری. یک جا را باید باز بگذاری! این را دیگر هر که اندکی در قدرت تجربه داشته باشد می‌داند. اگر بخواهیم مراقب آذربایجان در شمال و افغانستان در شرق باشیم باید رابطه با جنوبی‌ها در خلیج فارس را سامان دهیم. با همه که نمی‌شود درافتاد. حالا تصور کنید دولتی هم با تورم و تحریم دست به گریبان باشد و هم در کنترل قیمت‌ها درمانده باشد و هم بخواهد با یارانه نقدی جلب رضایت کند و هم به خاطر پوشش ناراضی‌تراشی شود. هم چوب را بخورد هم پیاز را. کی دوست دارد هم چوب را بخورد هم پیاز را؟ ضمن این که اگر بنا بر حکومت هدایتی به جای رضایتی باشد نیاز به این همه قربان صدقه مردم رفتن نیست و ادا و اطوارهای لوس مجریان تلویزیون نیست که از صبح تا شب ابراز ارادت می‌کنند.

   درست است که ابراهیم رییسی نمی‌خواهد پایگاه مشخص اجتماعی خود را از دست بدهد و این طعنه رواج یابد که تنها دستاورد او به رسمیت شناخته شدن بی‌حجابی بوده اما هر قدر آستانه تحمل جامعه کمتر شود مجال اجرای پروژه‌هایی ناگزیر مثل افزایش قیمت بنزین هم به تبع قیمت دلار هم از دست می‌رود. کما این که مانده‌اند با قیمت بنزین چه کنند. روشن است که ادامه روند فعلی و عرضه قیمت بنزین ارزان‌تر از آب معدنی را جایی ناچارند متوقف کنند اما چگونه گران کنند در حالی که خود منتقد شیوه آبان ۹۸ بودند و به تعبیر مهندس عبدی حالا بومرنگ به جانب خودشان برگشته است. گران نکنند ضرر می‌دهند و جدای ضرر وقتی از ۱۱۴ میلیون لیتر در روز هم در آخر پارسال گذشت چگونه تامین کنند؟ گران کنند و از قبل اعلام کنند با شعار سال برای مهار تورم نمی‌خواند و انفجار تورمی پیش می آورد و اگر ناگهان گران کنند آن وقت آن همه انتقاد از دولت قبل چه می‌شود؟ اگر حسن روحانی می‌توانست زیرکانه و معنی‌دار بگوید من هم صبح جمعه باخبر شدم تا مسوولیت نهادهای دیگر را یادآور شود ابراهیم رییسی این را هم نمی‌تواند بگوید!

    جدای اینها طرحی که موفقیت آن در گرو عملیات پلیسی است عملا دولت را کنار می زند در حالی که در نظر مردم دولت متولی آن است. 

 

   در مواجهه با سخنان محسن هاشمی رییس دولت یا سخن‌گویان و نزدیکان او سه گزینه دارند: نخست این که سکوت کنند. این سکوت علامت رضایت تلقی خواهد شد و مهر تأیید. چرا که در قبال اظهاراتی به مراتب کم‌اهمیت‌تر که تیتر یک رسانه‌ها هم نشده موضع می‌گیرند و تأیید و تکذیب می‌کنند.

    دوم این که همان مواضع قبلی را تکرار کنند که اتفاقا اشارات هاشمی هم به همان لفافه‌گویی‌هاست و تکرار آنها تایید ادعای اوست نه تکذیب. مشخص است که یک روحانی شیعه از اصل حجاب دفاع می‌کند. بحث بر سر این نیست. بر سر تهدید شهروندان به قطع خدمات است. یعنی دولت از همه مالیات می گیرد تا تنها به موافقان خودش خدمات بدهد؟ رییسی درباره این موارد حرف نمی‌زند. عین همان حرف‌هایی را می‌زند که وقتی در مسجدی در گیشا (‌کوی نصر) امام جماعت آن بود.

    سوم این که این انتساب رییسی را ناگزیر کند از مبهم‌گویی به درآید و موضعی باب میل رادیکال‌ها بیان کند. در این حالت هم کم می‌آورد چون مهارت‌های آن را ندارد و هر بار که تند کرده ثمری ندیده است. (ماجرای مگس وسیمرغ را از یاد نبرده‌ایم).

 

   چهارمی اما داستان را جالب‌تر می‌کند. مدعای محسن هاشمی این است که رییسی مخالف است اما جرأت ابراز مخالفت ندارد. حالا اگر بخواهد بگوید جرأت دارم باید مخالفت کند و اگر سکوت کند گزاره او تایید شده و اگر بگوید مخالف نیستم و جرأت دارم بگویم موافقم و یک نشان خدمت هم بر سینه فرماندهان مربوطه بیاوزیرد آن وقت باید مسوولیت اقدامات آتی را بپذیرد که هرگز قابل پیش‌بینی نیست.

 

   فراموش نکنیم پروژه حکومت یک‌دست با این پیش فرض اجرا شد که مطالبات غالب جامعه دیگر سیاسی و فرهنگی و اجتماعی نیست و کافی است دولت از داراها بگیرد و به ندارها بدهد. مثلا روغن را گران کند و پول آن را به فروذستان یارانهبدهد. یا به جای احیای برجام با چین و روسیه رابطه برقرار کنند و قس علی هذا و دیگر حساب نکرده بودند که داستان مهسا طبقه متوسط را با مطالبات سیاسی و فرهنگی و اجتماعی دوباره بیدار می‌کند یا روسیه به اوکراین حمله می‌کند و خودش محتاج کمک می شود و خیلی نمی‌شود روی آن حساب کرد یا چین حمایت خود را به تنش‌زدایی با سعودی منوط می‌کند. 

  ادامه برخوردهای فعلی ابراهیم رییسی را از رییس جمهوری برای همه اعم از زن مرد -چه با چادر چه روسری چه بی روسری و چه ریش تراشیده و چه با ته ریش- به رییس جمهور یک طیف خاص و نه همه مردم ایران با علاقه‌ها و سلیقه‌های متنوع محدود می‌کند و آن جماعت چه ۱۰ میلیون نفر باشند چه ۱۵میلیون نفر قطعا ۸۵ میلیون نیستند. به بیان روشن‌تر این وضعیت رییسی را از رییس جمهور «جمعیت» بودن به رییس جمهور «جماعت» بودن تقلیل می‌دهد. البته این که «جمعیت» مالیات بدهد اما تنها در خدمت «جماعت» باشی شاید مدل تازه‌ای از مردم‌سالاری ادعایی هم باشد!

  تکیه کلام یکی از بستگان مرحوم که اهل کسب و کار بود و  آدمی ریسک‌پذیر این بود: تجارت آن طرف جرأت است. درباره سیاست اما با قاطعیت نمی‌توان چنین ابراز نظر کرد. چرا که هر چند مردم برای سیاسیونی با دل و جرأت بیشتر کف می‌زنند و هورا می‌کشند ولی وقتی حذف می‌شوند همان مردم آنان را به بی‌سیاستی متهم می‌کنند و می‌گویند وقتش نبود و سیاست را در مبهم‌گویی می‌دانند!

  لفافه‌گویی‌ها و تردیدهای آقای رییسی را اما نمی‌توان به ترجیح آینده بر حال و فرصت‌شناسی نسبت داد چرا که در همین جمهوری اسلامی الگوی تام و تمام این مدل هاشمی رفسنجانی - پدر گوینده جمله مورد بحث - بوده اما هم او نیز گاه فاش‌گو می‌شده و از لفافه به درمی‌آمده است. جدای این میدان بازی برای آقای رییسی همین زمان حال است و بعید است بختی برای آینده داشته باشد و به تعبیر گزارش‌گران فوتبال زمان برای او به تندی سپری می‌شود.

 

ارسال نظر

پربازدیدترین