حمله روزنامه شهرداری به مادر کیان پیرفلک/ چرا گزارش رسمی در باره نیکا شاکرمی و نگین عبدالملکی مورد پذیرش جامعه نیست؟
مادر کیان،وقتی فرزندش را کشتند، آنچنان غرق رسانههای دشمن بود که برای خونخواهی فرزندش به دامن قاتلان او پناه برد.
حالا که قاتل اصلی کیان را یافتهاند و قراراست قصاص شود، مدعی بیگناهی او شده است و هشتگ نه به اعدام یک بیگناه میزند. به واقع ببینیم چه فرایندی درون یک نفر باید طی شود که قاتل فرزندش را مظهر شرف بداند و برای آزادیاش کمر راست کند؟هرچند امیدواریم این مادر بیدار شود، اما چنین روزگار تلخی در کمین خیلیهاست.
این روزها با میدانداری رسانههای ضدانقلاب، رسانههای اجتماعی نیز مملو از متنهایی است که نشان میدهد عدهای چطور چشم وگوش بسته سر قبرهای خالی گریه میکنند؛ عدهای که ناباورانه کشتهسازیهای تصنعی را باور کردند و خود را صاحب عزا میدانند. یک نمونه آشکار آن نیکا شاکرمی که داغداران او نه اطلاعیه دستگاه قضا و بلکه گزارش پزشکی قانونی را هم باور نکردند. یا نگین عبدالملکی که به بیان پدرش مرگ او بر اثر مسمومیت بوده و اما همچنان برای عدهای کشته اغتشاشات است.
اما سخن اینجا نیست... از مصداق مادر کیان و نمونههای مشابه عبور کنیم.
اصل جنگ در تسخیر روح و روان است. ابزار نیز فراتر از رسانه است. با یک جنگ ترکیبی مواجهیم که رسانه نیز جزئی از آن است. هدف نهایی این جنگ نیز تسخیر ذهنهاست.
دشمن وقتی متوجه شد خاک و جسم این مردم را نمیتواند تصرف کند، سراغ ذهنها رفته است. هر ذهنی به تسخیر برود گویی جسم یک نفر به بند کشیده میشود و بخشی از خاک و سرمایه کشور به غارت
میرود.
در این جنگ ترکیبی، اقتصاد هم ابزار تسخیر ذهن است؛ حجاب نیز؛ اغتشاشات نیز... همه و همه ابزار است تا مادر کیان نبیند. تا من و شما نبینیم. همین.
ارسال نظر