تقی آزادارمکی:انتخابات 1400 مثل عروسی بدون عروس بود
خودشیفته، خودشیفته تولید میکند. چنین نیروهایی معمولا به شکل گلخانهای تولید میشوند؛ سیاستمدارانی ناشناخته که ناگهان ظاهر میشوند و ادبیاتشان معطوف به ایران نیست.
دکتر تقی آزاد ارمکی استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران گفت:
*وقتی جامعه میبیند از سوی نیروهایی بیشناسنامه که ناگهان متولد شده و قدرت را به دست گرفتهاند، تحقیر میشوند، به سمت ایدئولوژی برخورد پیش میرود. آنچه اکنون میبینیم محصول چنین شرایطی است. جامعه احساس میکند در حقش تبعیض روا رفته است و گروه مسلط هم نمیخواهد صدای جامعه را بشنود.
*جامعه کنونی از خواستههایش حرف میزند و حتی نمیگوید دموکراسی میخواهم، بلکه میگوید زندگی میخواهم. معنای این خواسته آن است که شرایط ایدئولوژیک را بر نمیتابم و خواهان یک زندگی معمولی هستم. از این سو چنین خواستهای وجود دارد و از آن سو یک ایدئولوژی مستقر و نیروهایی محدودِ سیاسی که قدرت را در اختیار دارند. در این شرایط برخورد رخ میدهد که گاهی این برخوردها خشن هم میشود.
*اینجا نظام سیاسی دچار چالش مهمی میشود؛ اینکه باید به خواستههای جامعه تن دهد یا خشونت دو سویه را بپذیرد.
*اگر انتخابات به معنای واقعی اعطای نمایندگی از سوی ملت باشد، حتما در شکلدهی گفتوگو مؤثر است. انتخابات قدرت را جابهجا میکند و ایدههای مختلف میتوانند خود را در بستر قدرت سیاسی ببینند. در چنین فرایندی شکنندگی سیاسی و اجتماعی کاسته میشود و جامعه و سیاست به سمت رادیکالیسم پیش نمیرود و نوعی پیوست قراردادی شکل میگیرد اما اگر انتخابات یا وجود نداشته باشد یا معنایش را از دست بدهد، نظام سیاسی باید بر اساس یک ایدئولوژی ادامه مسیر دهد و جامعه هم مطالبات خود را داشته باشد. اینجا ستیز ایدئولوژی و مطالبات به وجود میآید و شرایط به سمتی غیر از گفتوگو و ثبات سیاسی پیش میرود.
*وقتی از دموکراسی سخن میگوییم فقط در حوزه سیاسی نیست که یکی برنده شود و یکی بازنده، یکی رأی بگیرد و یکی کنار رود؛ بلکه دموکراسی یعنی همه افراد جامعه حق دسترسی آزاد به اطلاعات را داشته باشند.
*جامعه باید بتواند هم اطلاعات را مصرف کند و هم در تولید و توزیع اطلاعات نقشآفرین باشد. اگر چنین اتفاقی رخ میداد، رقیب رسانه ملی بیبیسی و اینترنشنال نمیشدند. من باور دارم اینترنشنال و صداوسیما شبیه به هم عمل میکنند؛ وجه اشتراک آنها رادیکالبودنشان است و مردم در چنین فضایی مسیر خود را برای کسب اطلاعات پیش میگیرند و آن رسانههای اجتماعی است که به نوعی از سوی خودشان تغذیه میشود.
* گرچه آزادی اطلاعات در ایران به طور کامل وجود ندارد اما در عین حال هیچ چیز هم مخفی نمیماند اما مسئله این است وقتی مسئولان اطلاعات را پنهان کردهاند و خودشان در اختیار مردم قرار ندادهاند، هم ابتکار عمل را از دست میدهند و هم نمیتوانند درست تصمیمگیری کنند زیرا آنها اتفاقات رخداده را از مردم مخفی کردهاند و حالا که جامعه از طرق دیگری جز مسئولان اخبار را به دست آوردهاند، آنها نمیتوانند تصمیمی جامع اتخاذ کنند.
* در دوره آقای هاشمی هم میبینیم که با نیروهای مخالف دولت برخوردهای شدیدی میشود اما از دوره آقای احمدینژاد نیروهایی که قدرت را در اختیار دارند از جامعه احساس خطر میکنند و به سمت یک رادیکالیسم سیاسی گسترده پیش میروند .
*احمدینژاد برای نظام سیاسی مفید نبود زیرا که وقتی خودش دچار فروپاشی شد، نظام سیاسی را هم دچار بحران کرد. در این بین روی کار آمدن روحانی یک تنفسی به جامعه داد اما بعد از آن بار دیگر مسیر به حالت سابق برگشت؛ هم برای قدرت سیاسی که صرفا یک گروه را میدید و هم برای جامعه که باز به سمت اعتراض پیش رفت.
*در دو انتخابات ۹۸ و ۱۴۰۰ مشاهده کردیم، که رقبای سیاسی یک جناح خاص از پیش حذف شدند و انتخابات بدون رقیب هم مانند عروسی بدون عروس است؛ اسمش عروسی است اما منجر به تشکیل خانواده نمیشود. اکنون هم همین مسیر ادامه دارد.
*دولت آقای رئیسی یکسویهنگری را پیش گرفته است و دولت قویای هم نیست که بتواند با همین یکسویهنگری مشکلات کشور را رفع کند.شاید در هر کجای دنیا عنوان «حاکمیت یکدست» به نوعی برخورنده باشد زیرا همه میدانند وقتی حاکمیت یکدست شود، عملا صداهای مختلف شنیده نمیشود اما همان طیف محدود سیاسی که قدرت را در اختیار داشت از جایی به بعد با اعتماد به نفس اعلام کرد که برای بسامانکردن کشور بهتر است حاکمیت یکدست شود.
منبع: خبرآنلاین
ارسال نظر