|
| کد مطلب: ۷۳۹۴۶
لینک کوتاه کپی شد

پفک ساختن مهم‌تر از نیروگاه تجدیدپذیر!

پفک ساختن مهم‌تر از نیروگاه تجدیدپذیر!

استفاده از انرژی‌های تجدیدپذیر در بسیاری از کشور‌ها روند رو به رشدی داشته و این کشور‌ها برای کاهش اثرات مخرب سوخت‌های فسیلی استفاده از انرژی پاک را در دستور کار قرار داده‌اند. انگلستان با وجود تعداد کم روز‌های آفتابی توانسته ۵۰ درصد انرژی مورد نیاز خود را از طریق انرژی‌های نو تأمین کند! قرار بود کشور ما نیز در این زمینه اقدامات قابل‌توجهی انجام دهد.

به گزارش آیند، استفاده از انرژی‌های تجدیدپذیر در بسیاری از کشور‌ها روند رو به رشدی داشته و این کشور‌ها برای کاهش اثرات مخرب سوخت‌های فسیلی استفاده از انرژی پاک را در دستور کار قرار داده‌اند. انگلستان با وجود تعداد کم روز‌های آفتابی توانسته ۵۰ درصد انرژی مورد نیاز خود را از طریق انرژی‌های نو تأمین کند! قرار بود کشور ما نیز در این زمینه اقدامات قابل‌توجهی انجام دهد، اما متأسفانه با وجود قوانین خوبی که در این خصوص وجود دارد، در مرحله اجرا سهل‌انگاری‌هایی صورت گرفته و ما را از پیشرفت در استفاده از تجدیدپذیر‌ها عقب انداخته است. آنطور که در برنامه توسعه پنج ساله پنجم و ششم تعیین شده، قرار بود مجموعاً ۱۰ هزار مگاوات تجدیدپذیر در کشور راه‌اندازی کنیم، اما متأسفانه در این ۱۰ سال فقط به ۹۰۰ مگاوات از این انرژی دست یافته‌ایم! در همین رابطه «جوان» با محمدامین زنگنه، دبیر انجمن انرژی‌های تجدیدپذیر ایران گفتگو کرده‌است.

در حال حاضر شاهد تنش آبی در برخی از شهر‌های کشور هستیم. به نظر شما با کمک انرژی تجدیدپذیر تا چه میزان می‌توان این تنش آبی را برطرف کرد؟
تولید برق در نیروگاه‌های حرارتی نیاز به آب دارد، اما اگر نیروگاه انرژی تجدیدپذیر داشته باشیم و از این طریق برق تولید کنیم به جز شست‌وشوی پنل‌های خورشیدی، هیچ نیاز دیگری به آب نیست. البته شست‌وشوی پنل‌ها هم ضرورت ندارد و حتی در مناطق کم‌آب و بی‌آب کشور لزومی به انجام این کار هم نیست. با راه‌اندازی صنعت انرژی‌های تجدیدپذیر و توسعه آن کمک زیادی به حل مشکل آبی در کشور خواهیم کرد.

موانع موجود برای توسعه نیافتن صنعت انرژی‌های تجدیدپذیر در کشور چه بوده‌است؟
در حالی که قوانین بسیار خوبی برای حمایت از تجدیدپذیر‌ها داریم، اما آن‌ها به خوبی اجرا نمی‌شوند. مثلاً ماده ۶۱ اصلاح الگوی مصرف و آیین‌نامه اجرایی آن، دولت را مکلف کرده‌است تا برق حاصل از تجدیدپذیر‌ها را از تولیدکنندگان، طی قرارداد‌های تضمین خرید‌های طولانی خریداری کند و همین قانون در تکلیف دوم دولت می‌گوید که منابع خرید برق نیز مشخص شود. از آنجایی که نیروگاه‌های تجدیدپذیر سوخت مصرف نمی‌کنند، دولت باید از محل همان سوخت صرفه‌جویی شده، منابع مورد نیاز جهت قرارداد‌ها را تأمین کند. در حال حاضر دولت بند اول ماده ۶۱ را اجرا کرده‌است و یک‌سری قرارداد‌های خرید تضمینی با سرمایه‌گذاران بخش خصوصی نوشته، اما از آنجایی که تبصره ۲ و ۳ را که نحوه تأمین منابع است، اجرایی نکرده، قرارداد‌ها دچار مشکل شده‌است. مثلاً سرمایه‌گذاری که ۱۰ مگاوات نیروگاه تجدیدپذیر راه‌اندازی کرده و برق فروخته هنوز پولش را نگرفته‌است. در نتیجه سرمایه‌گذار، تولید را رها کرده و توسعه‌اش پایدار نبوده‌است.

مسئله بعدی، مشکل تأمین سرمایه در کشور است. نیروگاه‌تجدیدپذیر می‌تواند از یک نیروگاه ۵ کیلووات بالای پشت‌بام خانه تا یک نیروگاه ۱۰۰ مگاواتی باشد. نیروگاه‌های بزرگ در کشور ما دچار مشکل تأمین سرمایه شده‌اند، زیرا تأمین سرمایه‌های نیروگاه‌های بزرگ یا از طریق سرمایه‌های خارجی میسر است که تحریم هستیم یا از طریق صندوق توسعه ملی که آن هم مشکلات خودش را دارد. اساساً بانک‌های تجاری به صنعت نیروگاهی کشور وام نمی‌دهند یا اگر بدهند بانک‌های محدود با ظرفیت‌های محدود این کار را انجام می‌دهند، دلیلش هم بدقولی‌های وزارت نیرو در پرداخت مطالبات تولیدکنندگان برق است؛ یعنی بانک‌ها می‌دانند اگر وامی به یک نیروگاهدار بدهند، چون وزارت نیرو پول او را نمی‌دهد، بازپرداخت وامی صورت نمی‌گیرد، به همین دلیل اساساً بانک‌های تجاری تمایلی به دادن تسهیلات به نیروگاهداران ندارند، فقط صندوق توسعه ملی می‌ماند که آن هم به دلیل عدم بازپرداخت وام‌های پیشین، عملاً درش بسته شده‌است!

مشکل بعدی از منظر بین وزارتی ایجاد می‌شود. مثلاً بند «غ» ماده ۱۱۹ قانون امور گمرکی می‌گوید ماشین‌آلات خط تولید به تشخیص وزارت صمت می‌تواند از پرداخت حقوق و عوارض گمرکی معاف شود؛ از نظر وزارت صمت، وارد کردن ماشین‌آلات خط تولید پفک نمکی و چیپس نیازمند پرداخت عوارض گمرکی نیست، اما بابت ماشین آلات خط تولید نیروگاه تجدیدپذیر عوارض می‌گیرد! من نمی‌دانم «پفک» در مملکت ما استراتژیک‌تر است یا خط تولید برق تجدیدپذیر! حتی یک مدت ثبت‌سفارش این ماشین‌آلات را بسته بودند و می‌گفتند تولید داخل داریم، در صورتی که اگر ما قصد راه‌اندازی صنعت تجدیدپذیر را داریم باید به آن به عنوان یک کالای استراتژیک نگاه کرد و آن را صرفاً از منظر اشتغالزایی ندید. در برنامه توسعه ششم گفته شده ظرف پنج سال باید ۵ هزار مگاوات تجدیدپذیر راه‌اندازی شود و این یعنی سالی هزار مگاوات. حال سؤال این است که آیا ظرفیت تولیدکنندگان داخلی ما هزار مگاوات تولید در سال است؟ مشخصاً نیست. پس تکلیف چه می‌شود؟ با چنین تصمیمات عجیب و غریبی هیچ سرمایه‌گذاری حاضر نیست وارد این حوزه شود.

چطور می‌شود هم صنعت انرژی‌های تجدیدپذیر را راه‌اندازی کرد و آن را توسعه داد و هم از تولید ماشین‌آلات تولید این انرژی حمایت کرد؟
به زور که نمی‌شود تولید داخل راه انداخت و سرمایه‌گذار را مجبور به خرید تولید داخل کرد. اگر قصد داریم از تولیدکننده داخلی استفاده کنیم باید یک برنامه مشخص داشته باشیم. باید کاری کنیم سرمایه‌گذاری در کشور زیاد شود و به جای ۱۰ سال ۴۵۰ مگاوات خورشیدی سالی ۴۵۰ مگاوات نیروگاه خورشیدی داشته باشیم، آن وقت تولید‌کننده داخل که می‌تواند سالی ۳۰۰ مگاوات از این بازار را به خود اختصاص دهد، هزینه‌های تولیدش پایین می‌آید و وقتی هزینه تولید پایین بیاید سرمایه‌گذار به صورت اختیاری از تولید‌کننده داخلی خرید می‌کند.

چرا هیچ کدام از وزارتخانه‌ها حامی توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر نبوده‌اند؟
یک‌سری مشکلات مربوط به مسائل بین وزارتی می‌شود. متأسفانه هر وزارتخانه به صورت جزیره‌ای فعالیت می‌کند و در سیستم‌های مختلف کاری، بخشی‌نگری داریم؛ وزارت نیرو می‌گوید چرا باید نیروگاه تجدیدپذیر با هزینه‌گران راه‌اندازی کند وقتی وزارت نفت هزینه سوخت صرفه‌جویی شده را به او نمی‌دهد! درست هم می‌گوید، زیرا وزارت نفت در مقابل راه‌اندازی نیروگاه تجدیدپذیر و صرفه‌جویی در گاز، سهم وزارت نیرو را پرداخت نمی‌کند. بنابراین وزارت نیرو ترجیح می‌دهد برق را از طریق نیروگاه حرارتی تولید کند و اگر وزارت نفت گاز نرساند، رفع تکلیف کند و تقصیر تأمین نکردن برق را بر گردن این وزارتخانه بیندازد! در این بین سازمان برنامه و بودجه نگاه می‌کند و می‌بیند که کسری بودجه دارد و بالاخره باید خرید برق تجدیدپذیر، تأمین منابع شود، آن وقت می‌گوید گاز نیروگاه‌های حرارتی ۵ تا تک تومن و عملاً صفر تومان است، پس نیروگاه حرارتی داشته باشم هزینه تمام شده برق در کشور پایین‌تر در می‌آید و کمتر فشار بودجه‌ای به سازمان وارد می‌شود، در صورتی که برای خرید و راه‌اندازی نیروگاه تجدیدپذیر باید قیمت سوخت را که سرمایه‌گذار صرفه‌جویی می‌کند، پرداخت کند، پس از تجدیدپذیر حمایتی نمی‌کند!

ساتبا چه کاری انجام می‌دهد؟ آیا این سازمان نمی‌تواند این مشکلات را پیگیری و هماهنگی بین وزارتخانه‌ها را ایجاد کند؟
من نمی‌خواهم از عملکرد ساتبا دفاع کنم، ما نیز به عنوان بخش خصوصی تمام این مسائل را پیگیری کردیم، اما آیا صدایمان به جایی رسید؟ مگر برای مشکلات کمبود آب و آلودگی هوا که بحرانی شده‌است، کاری انجام داده‌اند؟ آیا کارگروهی برای این مشکلات ایجاد شده‌است؟

پس چه کار باید کرد؟
به نظر من باید وزارت نیرو، وزارت نفت، سازمان برنامه و بودجه، سازمان محیط‌زیست و وزارت جهاد کشاورزی کارگروه تشکیل دهند؛ وزارت نیرو نباید بگوید گاز داریم و می‌سوزانیم، این وزارتخانه باید بداند وزارت نفت دیگر گاز ندارد به او بدهد. از آن طرف وزارت نفت برای راه‌اندازی نیروگاه تجدیدپذیر باید یک پنل مشخص از وزارت نیرو مطالبه کند تا ظرفیت گازی را که سالانه نیاز دارد، مشخص کند و بگوید با راه‌اندازی نیروگاه‌های تجدیدپذیر گاز موردنیاز را به مرور زمان کم خواهد کرد. از آن طرف وزارت جهاد کشاورزی اعلام کند آبی را که به نیروگاه می‌دهد، طی برنامه‌ای کم می‌کند و حتی سازمان محیط‌زیست هم پای کار بیاید و بگوید آن دسته از نیروگاه‌های حرارتی که موجب آلایندگی شهر‌ها می‌شود، از مدار خارج شود و به جای آن‌ها تجدیدپذیر‌ها راه‌اندازی شود.

گفتید قوانین خوبی داریم، اما به درستی اجرا نمی‌شود. برای اجرای این قوانین خوب چه نهاد‌هایی مسئول هستند؟
نه تنها در حوزه تجدیدپذیرها، بلکه اگر در اکثر حوزه‌های مختلف، پای درددل تولیدکنندگان بنشینید از اجرانشدن درست قوانین گلایه خواهند کرد. متأسفانه مسئولان اجرایی خوابند و من نمی‌دانم مجلس برای چه کسانی قانونگذاری می‌کند! مجلس باید بعد از قانونگذاری بر اجرای آن نیز نظارت کافی داشته‌باشد و بعد نظارتی خود را نیز قوی‌تر کند. حتی قوه قضائیه در بخش‌هایی که دولت ترک فعل کرده‌است، باید ورود کند شاید از این طریق مسئولان از خواب غفلت بیدار شوند.
ماده ۱۲ قانون رفع موانع تولید، ماده ۶۱ قانون اصلاح الگوی مصرف و قانون هدفمندی یارانه‌ها به تجدیدپذیر‌ها مربوط می‌شود و در راستای توسعه آن است، اما هیچ‌کدام از این قوانین به درستی اجرا نشده‌است.

چرا با وجود آلایندگی نیروگاه‌های حرارتی عزمی برای جایگزین کردن نیروگاه‌های تجدیدپذیر به جای آن‌ها وجود ندارد تا هزینه‌های ناشی از آلودگی هوا کاهش پیدا کند؟
بی‌توجهی به توسعه پایدار مشکل دیگری است که با آن مواجه هستیم؛ یعنی ما فقط امروز را می‌بینیم و فردا مهم نیست. وقتی ما یک جایی یک نیروگاه حرارتی احداث می‌کنیم باید حواسمان باشد این نیروگاه حرارتی آب و گاز مورد نیازش هم هست یا نه. آیا آلایندگی گاز که پاک‌ترین سوخت هست، شهر‌های مجاور را دچار آلودگی می‌کند یا نمی‌کند.

شاهد آن هستیم که برای احداث بسیاری از نیروگاه‌های حرارتی طرح امکان‌سنجی انجام نشده‌است که در کجا احداث شوند، گاهی به بهره‌برداری طولانی مدت از آن‌ها نیز اهمیت داده نمی‌شود. متأسفانه برای راه‌اندازی یک نیروگاه، چند مسئول و مدیر لابی می‌کنند و هر کی لابی قوی‌تری داشته باشد، نیروگاه در شهر او احداث می‌شود و اصلاً ممکن است آن شهر آب نداشته باشد و حتی ممکن است در مجاورت شهر باشد و آلودگی هم ایجاد کند، اما اصلاً این‌ها مهم نیست! اصلاً توسعه پایدار برای بسیاری از مسئولان ما معنا ندارد و به فردا فکر نمی‌کنند که چه می‌شود. مسئله آب و آلودگی هوا مسائلی نیست که یک دستگاه به تنهایی بتواند حلش کند، عزم ملی می‌خواهد، البته اگر وجود داشته باشد که من بعید می‌دانم! اساساً این مسائل برای اکثر مسئولان اهمیتی ندارد. مادامی که این مسائل حل نشود هیچ مشکلی حل نخواهد شد. تجدیدپذیر‌ها یک تیکه از این پازل بزرگ است و ما نمی‌توانیم در جهنمی که برای تولیدکنندگان کشور ما درست شده انتظار داشته باشیم که بهشت تجدیدپذیر‌ها راه‌اندازی شود، امکان ندارد.

مثالی از پیشرفت کشور‌های دیگر که در زمینه انرژی‌های تجدیدپذیر کار‌های مهمی انجام داده‌اند بزنید. فاصله کشور ما برای بهره‌برداری از این انرژی خدادادی را هم برایمان توضیح دهید.
یک زمانی ما آلمان یا دانمارک را مثال می‌زدیم که درصد زیادی از برق خود را از طریق تجدیدپذیر‌ها تأمین می‌کنند. الان لازم نیست آلمان و دانمارک برویم و از پیشرفت آن‌ها بگوییم. دیگر عربستان، امارات و ترکیه که در نزدیکی ما هستند نیز بزرگ‌ترین نیروگاه‌های خورشیدی را احداث کرده‌اند، یعنی همین کشور‌های همسایه که دارای منابع نفت و گاز زیادی هستند هم به پیشرفت‌های چشمگیری برای بهره‌برداری از انرژی‌های تجدیدپذیر رسیده‌اند.

ما در برنامه توسعه پنج ساله پنجم و ششم قرار بود مجموعاً ۱۰ هزار مگاوات تجدیدپذیر راه‌اندازی کنیم، اما تنها به ۹۰۰ مگاوات رسیده‌ایم. با این وضعیت و قیاس خودمان در مقابل چیزی که می‌خواستیم به آن دست بیابیم، مشخص است که چقدر عقب ماندیم و حتی به طرحی که خودمان داشته‌ایم هم نرسیدیم.

به نظر شما اگر بخواهیم با انرژی‌های تجدید پذیر کمبود برق و گاز را جبران کنیم، قدم اول چیست؟
اولین قدم این است که مجلس بر همان قوانینی که وضع کرده نظارت کافی داشته باشد و دولت را موظف به اجرای قوانین کند تا دستگاه‌های مربوطه را دور هم جمع کند و یک تصمیم جدی برای راه‌اندازی تجدیدپذیر‌ها بگیرند.

مثالی برای شما می‌زنم تا شرایط را بهتر درک کنید؛ در سال جاری وزیر نیرو به سازمان برنامه و بودجه نامه‌ای زده‌است که از محل اوراق خزانه ۵۳۶ میلیارد به نیروگاه‌های تجدیدپذیر پول بدهید تا یکسری مطالبات نیروگاهدار‌ها پرداخت شود، اما سازمان برنامه و بودجه پاراف نوشته که پول نداریم و نمی‌دهیم! اینکه وضعیت کشورداری نیست.

پتانسیل کشور ما برای استفاده از انرژی‌های تجدیدپذیر را چطور ارزیابی می‌کنید؟
این عدد از ۲۰ هزار مگاوات تا ۲۰۰ هزار مگاوات اعلام می‌شود. من نمی‌خواهم عدد خاصی اعلام کنم، اما به نظر من، همانطور که ظرفیت نیروگاه حرارتی ما حدود ۸۰ هزار مگاوات است، حداقل ۸۰ هزار مگاوات ظرفیت تولید برق تجدیدپذیر را نیز داریم و می‌توانیم در قدم اول به جای نیروگاه‌های حرارتی از رده خارج شده که راندمان بسیار پایینی نیز دارند، نیروگاه‌های تجدیدپذیر را جایگزین کنیم و در آینده نیز می‌توانیم مانند کشور‌های پیشتاز در استفاده از تجدیدپذیرها، ظرفیت استفاده از این انرژی را گسترش دهیم.

برای توسعه انرژی تجدیدپذیر چه مطالبه‌ای می‌توانیم از وزیر نیرو داشته باشیم؟
باید از وزیر نیرو مطالبه کنیم تا در هیئت دولت مطرح کنند که راه‌اندازی صنعت تجدیدپذیر در کشور فقط مربوط به وزارت نیرو نیست و یک مسئله چند بعدی است که چندین وزارتخانه و سازمان درگیر آن باشند. آقای محرابیان این واقعیت را به رئیس‌جمهور بگویند اگر می‌خواهیم مشکل برق را حل کنیم باید وزارت نیرو، وزارت نفت، سازمان برنامه و بودجه، سازمان محیط‌زیست و صندوق توسعه ملی درگیر شوند.

مطالبه دوم این است که دولت پای خود را از قیمتگذاری برق بیرون بکشد. در حال حاضر تولید نیروگاه‌های دولتی کشور می‌تواند برق مورد نیاز مشترکان خانگی، کشاورزان و همچنین برق مورد استفاده روشنایی معابر را تأمین کند. پیشنهاد ما این است که دولت برق نیروگاه‌های دولتی را به قیمت یارانه‌ای به این گروه‌ها بدهد و برق بقیه گروه‌ها را آزاد کند تا به صورت عرضه و تقاضا فروخته شود. به طور حتم فروشگاه‌هایی که با چراغانی ویترین خود، کسب درآمد می‌کنند یا صنایع مختلف، توانایی تأمین برق مورد نیاز خود را از تابلوی بورس خواهند داشت و نباید برق ارزان قیمت یا رایگان در اختیار آن‌ها قرار بگیرد.

ارسال نظر

پربازدیدترین