راهبرد ایجاد رابطه با عربستان در باره امریکا هم قابل تکرار است
موضوع ایجاد ارتباط با امریکا، طی دهههای اخیر همواره به عنوان یکی از مهمترین پروندههای پیش روی کشور بوده است؛ پروندهای که بسیاری از تحلیلگران معتقدند حل آن، بخش قابلتوجهی از مشکلات کشور را حلوفصل کرده و فرصتی ویژه در اختیار ایران قرار میدهد

این رویکرد اصلاحی، اما همواره از سوی طیفهای رادیکال جناح راست با نقدهای جدی و بنیادین مواجه میشد. چهرههای اصولگرا، همواره چهرههای اصلاحطلب را به این دلیل که از بهبود مناسبات ارتباطی با غرب صحبت میکردند؛ غربگرا، خودفروخته و وابسته به غرب معرفی میکردند.
این رویکردهای جناحی و نگاههای سیاسی باعث شد بخش قابلتوجهی از ظرفیتها و فرصتهای کشور اتلاف شده و امکان شکوفایی پیدا نکنند. به همین دلیل هم نه تنها معادله پیش روی ایران و امریکا در طول دهههای گذشته حل نشد، بلکه مدام بر حجم مشکلات و ابهامات نیز افزوده شد.
امروز اما اشارههای گاه و بیگاهی از سوی برخی مقامات نزدیک به رییسجمهوری درباره مذاکره حقوقی با امریکا مطرح میشود که میتوان آن را به منزله احتمال تغییر در برخی راهبردها تفسیر کرد. واقع آن است که امریکا آسیبهای فراوانی را به منافع ایران وارد ساخته است.
رفتار گذشته امریکا را البته باید نکوهش کرد، در عین حال باید در راستای منافع ملی و مطالبات مردم گام برداشت. بسیاری از کشورها هستند که نسبت به راهبردهای ایالات متحده نقدهای جدی دارند، اما در عین حال با این کشور ارتباط (در عین رقابت و نقد) دارند. چین، روسیه، ویتنام و... از جمله این کشورها هستند.
حل معادلات میان ایران عربستان یکی ار رویکردهای جدید دولت سیزدهم بود که پس از سالها جنگ سرد منطقهای با عربستان را پایان داد. آیا عدم ارتباط ایران و عربستان فایدهای برای دو کشور داشت؟ مگر غیر از این است که دشمنان مشترک از این سردی روابط استفاده و تلاش کردند منویات خود را محقق کنند.
از سرگیری روابط ایران و عربستان بازخوردهای مثبت و دستاوردهای مطلوبی به جای گذاشته است. در کشورهای اسلامی هم استقبال فراوانی از آن صورت گرفت. در واقع یکی از منافذی که دشمنان از طریق آن تلاش میکردند منافع کشورهای منطقهای را تاراج کنند، بسته شد. نزدیکی ایران و عربستان باعث حل معادلاتی در عراق، سوریه، لبنان، یمن و... شد. همه این دستاوردها برآمده از یکی از مهمترین راهبردهای اصلاحطلبانه بود که توسط دولت اصولگرا اجرایی شد.
پرسش مهم این است، چرا این راهبرد درست را در یک سطح بالاتر امتحان نکنیم؟ چرا بحرانی که در روابط ایران و امریکا شکل گرفته را در عین مصلحت، احترام متقابل و توجه به اصول انقلابی حلوفصل نکنیم؟
همانطور که اشاره شد، یکی از مهمترین چالشهای پیش روی کشورمان، بحث پرونده هستهای است که بیش از دو دهه است منافع ایران را تحتالشعاع قرار داده است. وقتی پرونده هستهای حل شود، هم مطالبات مورد نظر غرب پاسخ داده میشود و هم ایران تحریمها را پشت سر میگذارد. به بازار نفت باز میگردد، تولید رونق میگیرد، سرمایهگذاری خارجی جلب میشود و نهایتا آمارهای اشتغالزایی افزایش پیدا میکند.
جدا از این مسائل در نگاه به شرق هم توازنی ایجاد میشود تا کشورهای شرقی تصور نکنند هر قراردادی را روی میز قرار دهند و هر خواستهای طرح کنند، ایران ناچار به اجرای آن است.
ارسال نظر